کلمه جو
صفحه اصلی

contending


مجادله کننده ,ستیزه کننده ,مخالف

جملات نمونه

1. contending groups
گروه های هم ستیز

2. Our football team is contending with one from the next town for the championship.
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال ما با یکی از شهرهای بعدی مسابقه رقابت می کند
[ترجمه گوگل]تیم فوتبال ما با یکی از شهر بعدی قهرمانی رقابت می کند

3. There are three world - class tennis players contending for this title.
[ترجمه ترگمان]سه بازیکن تنیس کلاس جهانی برای این عنوان رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]سه تن از بازیکنان رده جهانی تسلیم شدن برای این عنوان وجود دارد

4. Three armed groups are contending for power.
[ترجمه ترگمان]سه گروه مسلح برای قدرت رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]سه گروه مسلح در حال رقابت برای قدرت هستند

5. They fell to contending about the least important points in the design.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مبارزه با کم ترین نکات در طراحی به رقابت پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد نقاط کمترین نقشی در طراحی سقوط کردند

6. Three armed groups were contending for power.
[ترجمه ترگمان]سه گروه مسلح برای قدرت رقابت می کردند
[ترجمه گوگل]سه گروه مسلح در حال رقابت برای قدرت بودند

7. The fairy king and queen were contending over possession of the cat.
[ترجمه ترگمان]شاه و ملکه بر سر این گربه حمله می کردند
[ترجمه گوگل]پادشاه پری و ملکه در حال تسلط بر گربه بودند

8. Sixteen football teams are contending for the World Cup this year.
[ترجمه ترگمان]شانزده تیم فوتبال امسال برای جام جهانی رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]شانزده تیم فوتبال در حال رقابت برای جام جهانی هستند

9. Guthrie has argued for an Orphic-Pythagorean identity, contending that they contain ideas identical to Orphic teachings.
[ترجمه ترگمان]Guthrie برای یک هویت Orphic - Pythagorean استدلال کرده و استدلال می کند که آن ها حاوی عقاید مشابه با آموزه های Orphic هستند
[ترجمه گوگل]گوتری برای هویت اورفیک-فیثاغورس استدلال می کند که ادعا می کنند که ایده هایی مشابه با تعالیم ارواح دارند

10. The main characters are virtuous people, contending with afflictions throughout the play, but finally rewarded with happiness.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های اصلی، مردمانی شریف هستند که با afflictions در سراسر نمایش رقابت می کنند، اما در نهایت با خوشحالی پاداش می گیرند
[ترجمه گوگل]شخصیت های اصلی، افراد محترم هستند که در طول بازی با سختی ها مخالفند، اما در نهایت با شادی به دست می آیند

11. Kant answers the first questions by contending that we can not strictly speaking know that there is such a moral law.
[ترجمه ترگمان]کانت اولین سوال را با تاکید بر اینکه ما نمی توانیم به شدت بگوییم که چنین قانونی اخلاقی وجود دارد، پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]کان به سوالات اول پاسخ می دهد و می گوید که ما نمی توانیم بطور واضح بفهمیم که چنین قانون اخلاقی وجود دارد

12. In contending with the conventional wisdom, he, no less than others, needed the support of circumstances.
[ترجمه ترگمان]در مبارزه با حکمت متعارف، او، که کم تر از دیگران بود، به حمایت از اوضاع نیاز داشت
[ترجمه گوگل]در تقابل با عقل متعارف، او نه کمتر از دیگران، نیاز به حمایت از شرایط داشت

13. Five months later, the Maharashtra government suspended work, contending the project was too expensive.
[ترجمه ترگمان]پنج ماه بعد، دولت ماهاراشترا شروع به کار کرد و تاکید کرد که این پروژه بسیار گران است
[ترجمه گوگل]پنج ماه بعد، دولت مهاراشترا کار را به حالت تعلیق درآورد، مدعی شد که این پروژه گران است

14. Ten teams are contending for the title.
[ترجمه ترگمان]ده تیم برای این عنوان رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]ده تیم برای این عنوان رقابت می کنند

پیشنهاد کاربران

درگیری ، مخالفت ، تضاد


طرف دعوا

مدعی بودن


کلمات دیگر: