1. remember the dates until the examinations
تاریخ ها را تا بعد از امتحان به خاطر بسپار.
2. remember to turn the lights off
یادت باشد چراغ ها را خاموش کنی.
3. i remember it all too well
به خوبی آن را به خاطر دارم.
4. i remember meeting him a good many years ago
بیاد دارم که چندین سال پیش او را ملاقات کردم.
5. i remember one day he came to see me
به یاد دارم که روزی به دیدارم آمد.
6. please remember me to your brother
خواهش می کنم سلام مرا به برادرتان برسانید.
7. to remember one's parents during norooz
درایام نوروز از والدین خود یاد کردن
8. to remember scenes of one's childhood
صحنه های کودکی خود را به یاد آوردن
9. david could remember everybody's name
دیوید اسم همه را یادش بود!
10. do you remember me?
مرا به یاد داری ؟
11. do you remember the date of her arrival?
آیا تاریخ ورود او را به یاد داری ؟
12. do you remember the happy times we had together?
آیا دوران خوشی را که با هم داشتیم به خاطر داری ؟
13. he could remember across the years
او سالیان درازی را به خاطر داشت.
14. i still remember the prickle of my father's beard on my cheeks
هنوز (احساس) زبری ریش پدرم بر روی گونه هایم را به یاد دارم.
15. try to remember
سعی کن به خاطر بیاوری.
16. who can remember the multitudinous events of that day?
چه کسی می تواند رویدادهای فراوان آن روز را به یاد بیاورد؟
17. she didn't even remember my name!
حتی اسم مرا هم یادش نبود!
18. all night he vexed his mind to remember her name
سراسر شب به مغز خود فشار می آورد تا نام او را به خاطر بیاورد.
19. if any man shall hear, let him remember
اگر کسی بشنود باید به خاطر بسپارد.
20. the most important thing that you must remember
مهمترین چیزی که باید به خاطر داشته باشی
21. I've seen the book somewhere,but I don't remember where.
[ترجمه A.A] من این کتاب را یک جایی دیده ام اما یادم نمیاد کجا
[ترجمه ترگمان]کتاب را جایی دیده ام، اما به یاد ندارم کجا
[ترجمه گوگل]من این کتاب را در جایی دیده ام، اما جایی که به یاد نمی آورم
22. I needn't a photo to remember you. Because you never leave in my hear.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست یک عکس بگیرم تا تو را به یاد بیاورم چون تو هیچ وقت تو صدای من نمیری
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک عکس برای به یاد شما نیست از آنجا که شما هرگز در گوش من نیستید
23. Do you remember how the kids always loved going there?
[ترجمه Sh] یادته بچه ها همیشه چقدر دوست داشتن برن اونجا
[ترجمه ترگمان]یادته بچه ها همیشه عاشق رفتن اونجا بودن؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به یاد دارید که بچه ها همیشه دوست داشتند در آنجا بمانند؟
24. You wouldn't remember me. I was in another group.
[ترجمه ترگمان]تو منو به یاد نمیاری من توی یه گروه دیگه بودم
[ترجمه گوگل]من به یاد نمی آورم من در گروه دیگری بودم
25. I can still vividly remember my grandfather teaching me to play cards.
[ترجمه سید هادی حسینی] تو گویی همین دیروز بود که پدر بزرگم به من ورق بازی می آموخت.
[ترجمه ترگمان]هنوز می توانم به یاد بیاورم که پدربزرگم به من یاد داده که ورق بازی کنم
[ترجمه گوگل]هنوز هم می توانم زنده به یاد داشته باشم که پدربزرگ من به من آموزش می دهد تا کارت بازی کند
26. Remember to look back upon your mistakes from time to time, but never regret them.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که گاهی به اشتباه خود نگاه کنی، اما هیچ وقت از آن ها پشیمان نخواهی شد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از اشتباهاتتان گله مند هستید، اما هرگز آنها را پشیمان نکنید
27. I remember it was on a fine morning with the sun shining down.
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که روز آفتابی خوبی با خورشید بود
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم آن را در یک روز خوب بود با خورشید درخشید
28. The man always remember,lonely life of every man,as i kept thinking of you!
[ترجمه ترگمان]مردی که همیشه به یاد تو می افتاد، زندگی تنهایی و تنهایی هر مردی را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]مرد همیشه به یاد داشته باشید، زندگی تنهایی هر مرد، همانطور که من به تو فکر کرده ام!
29. I still remember the mountains in the north, locked in snow and ice.
[ترجمه ترگمان]هنوز کوه ها را در شمال، در برف و یخ را به یاد دارم
[ترجمه گوگل]من هنوز کوه ها را در شمال به یاد دارم، در برف و یخ قفل شده است