کلمه جو
صفحه اصلی

butterfly


معنی : پروانه
معانی دیگر : شبیه پروانه، پروانه مانند، (جانورشناسی) پروانه (انواع حشرات رنگین بال از تیره ی lepidoptera)، (بیشتر در مورد زنان) دمدمی مزاج، بی وفا و بوالهوس، شنای پروانه (butterfly stroke هم می گویند)، مسابقه ی شنای پروانه، (خوراک پزی) از درازا شکافتن یا بریدن (میگو و ماهی و غیره)، بشکل پروانه

انگلیسی به فارسی

پروانه، به‌شکل پروانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: butterflies
(1) تعریف: any of a large group of insects closely related to the moths, with large, often brightly colored wings.

(2) تعریف: someone who moves constantly from one activity to another, esp. in social life.

(3) تعریف: in swimming, a form of the breaststroke.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in cooking, having been cut and spread out so as to look like a butterfly.

- butterfly prawn
[ترجمه ترگمان] میگو میگو
[ترجمه گوگل] پروانه پروانه
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: butterflies, butterflying, butterflied
مشتقات: butterflied (adj.)
• : تعریف: in cooking, to cut and spread out so as to look like a butterfly.

• any of a number of winged insects of the order lepidoptera having long slender bodies and four colorful wings; butterfly stroke (swimming); person who is in constant pursuit of pleasure
a butterfly is an insect with large colourful wings and a thin body.
if you have butterflies in your stomach, you are very nervous about something; an informal expression.
butterfly is a swimming stroke which you do lying on your front, bringing your arms together over your head.

مترادف و متضاد

پروانه (اسم)
pass, permit, permission, paper, license, billet, butterfly, propeller, moth, governor, fan, licensure

جملات نمونه

1. butterfly table
میز پروانه ای،میز گرد و تا شو

2. a butterfly has compound eyes
پروانه دارای چشمان مرکب است.

3. a butterfly that has discarded its chrysalis
پروانه ای که شفیره ی خود را دور انداخته است

4. the metamorphosis of a butterfly
دگردیسی یک پروانه

5. the evanescent wings of a butterfly
بال های ظریف یک پروانه

6. the gossamer wings of a butterfly
بال های ظریف و شفاف پروانه

7. there is usually not much difficulty in separating a butterfly from a moth
معمولا بازشناختن پروانه از بید زیاد دشوار نیست.

8. to perforate a box top to give a captured butterfly air
در قوطی را سوراخ کردن و به پروانه ی اسیر هوا رساندن

9. Iove is like a butterfly. it goes where it pleases and it pleases where it goes.
[ترجمه *] عشق مانند پروانه است. آن هر جا که دوست داشته باشد میرود و هر جا که باشد از آنجا خوشش می آید.
[ترجمه ترگمان]Iove مثل یک پروانه است هر جایی که دلش بخواد میره و هر جا که باشه خوشش میاد
[ترجمه گوگل]ایوو مثل یک پروانه است می رود جایی که دلش می خواهد و جایی که می رود خوشحال می شود

10. A butterfly emerged in its full splendour a week later.
[ترجمه ترگمان]یک هفته بعد، پروانه ای در شکوه و جلال خود ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک پروانه بعد از یک هفته درخشش کامل خود ظاهر شد

11. The butterfly fluttered into the room.
[ترجمه 🦋🦋] پروانه در اتاق نشیمن رفت🦋
[ترجمه آیناس] پروانه وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]پروانه وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]پروانه به اتاق رفته

12. She's like a butterfly. She flits in and out of people's lives.
[ترجمه ترگمان]مثل یک پروانه است او در زندگی مردم دخالت می کند و از زندگی مردم خارج می شود
[ترجمه گوگل]او مانند پروانه است او در زندگی مردم زندگی می کند

13. Love is like a butterfly.
[ترجمه tinabailari] عشق مانند یک پروانه است
[ترجمه 🦋🦋] علاقه مانند پروانه است🦋
[ترجمه ترگمان]عشق مثل یک پروانه است
[ترجمه گوگل]عشق مانند پروانه است

14. The butterfly fluttered from flower to flower.
[ترجمه nima] پروانه از یک گل به گل دیگر پر می زند
[ترجمه 🦋🦋] پروانه از گلی به گل دیگر نشست کرد🦋
[ترجمه ترگمان]پروانه از گل به گل می پرید
[ترجمه گوگل]پروانه از گل به گل پرتاب می شود

15. A caterpillar is the larva of a butterfly.
[ترجمه 🦋🦋] این یک پروانه کوچک است🦋
[ترجمه ترگمان]کرم یک کرم پروانه است
[ترجمه گوگل]یک کوتوله لارو یک پروانه است

16. A butterfly emerged in its full splendor a week later.
[ترجمه 🦋🦋] بعد از یک هفته پروانه از پیله خارج شد🦋
[ترجمه ترگمان]یک هفته بعد، پروانه ای پدیدار شد
[ترجمه گوگل]یک پروانه بعد از یک هفته درخشش کامل خود ظاهر شد

butterfly table

میز پروانه‌ای، میز گرد و تا شو


I always get butterflies before an exam.

من همیشه قبل از امتحان دلهره دارم.


اصطلاحات

have (or get) butterflies (in one's stomach)

(عامیانه) بسیار دلواپس و عصبی بودن (مثلاً قبل از امتحان یا نطق)، دلهره داشتن، شور زدن دل


پیشنهاد کاربران

پروانه

Butterfly :پروانه

جمله نمونه:
I take a picture of butterfly on the flower

I got butterfly
من استرس دارم

I like a butter fly


من پروانه را دوست دارم.


butter fly: پروانه


کلمات دیگر: