1. Should euthanasia be made legal?
[ترجمه ترگمان]آیا خودکشی باید قانونی باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا قانونی باید قانونی باشد؟
2. They argued in favour of legalizing voluntary euthanasia .
[ترجمه ترگمان]آن ها به نفع قانونی کردن euthanasia داوطلبانه استدلال کردند
[ترجمه گوگل]آنها به نفع قانونی کردن اتانازی داوطلبانه بودند
3. Euthanasia is illegal in most countries.
[ترجمه ترگمان]euthanasia در اغلب کشورها غیر قانونی است
[ترجمه گوگل]Euthanasia در اکثر کشورها غیر قانونی است
4. There are strong arguments for and against euthanasia.
[ترجمه ترگمان]دلایل محکمی برای مقابله با euthanasia وجود دارد
[ترجمه گوگل]استدلال های قوی برای و در برابر euthanasia وجود دارد
5. Although some people campaign for the right to euthanasia, it is still illegal in most countries.
[ترجمه ترگمان]اگرچه برخی از مردم برای حق با euthanasia مبارزه می کنند، اما هنوز در بسیاری از کشورها غیر قانونی است
[ترجمه گوگل]اگر چه بعضی از مردم برای حق اتیاناساسی مبارزه می کنند، اما در اکثر کشورهای دیگر نیز غیرقانونی است
6. Euthanasia technically remained a criminal offence subject to a minimum prison sentence of 12 years under Article 293 of the penal code.
[ترجمه ترگمان]euthanasia به لحاظ فنی یک جرم جنایی با حداقل محکومیت زندان به مدت ۱۲ سال تحت ماده ۲۹۳ قانون جزا است
[ترجمه گوگل]جنبش الهی به لحاظ فنی، به موجب ماده 293 قانون مجازات، به موجب ماده 293 قانون مجازات، حداقل 12 سال زندان محکوم شد
7. Euthanasia for terminally ill patients is a political hot potato.
[ترجمه ترگمان]euthanasia برای بیماران terminally، یک سیب زمینی داغ سیاسی است
[ترجمه گوگل]Euthanasia برای بیماران مبتلا به ناتوانی یک سیب زمینی گرم است
8. Most doctors are opposed to euthanasia on ethical grounds.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پزشکان با خودکشی در زمینه های اخلاقی مخالف هستند
[ترجمه گوگل]اکثر پزشکان به علل اخلاقی مخالف اتیانازی هستند
9. But these analogies - murder, euthanasia - were summoned up in order to generate a remorse he did not instinctively feel.
[ترجمه ترگمان]اما این ۲۶ قتل، مرگ آسان و مرگ آسان برای تولید پشیمانی بود که به طور غریزی احساس نمی کرد
[ترجمه گوگل]اما این تقلید ها - قتل، اتیاناسیا - به منظور تولید سخنانی که او به طور غریزی احساس نمی کرد، فراخوانده شد
10. In the Netherlands euthanasia has already been legalized.
[ترجمه ترگمان]در هلند با مرگ این کشور به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]در هلند هلال احمر قانونی شده است
11. By refusing to discuss euthanasia, they usher in something worse.
[ترجمه ترگمان]با امتناع از مرگ به مرگ آسان، آن ها یک چیز بدتر پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]با نادیده گرفتن بحث در مورد ائتانازی، آنها در چیزی بدتر می شوند
12. Part four: Fortune's wheel of euthanasia in China.
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم: چرخ تقدیر از خودکشی در چین
[ترجمه گوگل]قسمت چهارم: چرخ فتوت ایتانازیا در چین
13. It mainly introduces theoretical foundation of euthanasia decimalization that included ethical and penal foundation.
[ترجمه ترگمان]این اصل به طور عمده بنیان نظری of decimalization را معرفی می کند که شامل اصول اخلاقی و کیفری است
[ترجمه گوگل]این به طور عمده پایه تئوری اعمال افتراق ائتنازیا را شامل می شود که شامل بنیاد اخلاقی و کیفری است
14. Except the Netherlands all the European nations consider euthanasia illegal.
[ترجمه ترگمان]بجز هلند، تمام کشورهای اروپایی این خودکشی را غیر قانونی می دانند
[ترجمه گوگل]به استثنای هلند، تمام کشورهای اروپایی اتیانزا را غیرقانونی می دانند