معنی : کافت، شکاف عمیق
معانی دیگر : (به ویژه در کوه های یخ و یخرودها) یخشکاف، ژرفکافت، زاو، ژرفچاک، شکاف زدن، رخنه کردن، نفوذ کردن
crevasse
معنی : کافت، شکاف عمیق
معانی دیگر : (به ویژه در کوه های یخ و یخرودها) یخشکاف، ژرفکافت، زاو، ژرفچاک، شکاف زدن، رخنه کردن، نفوذ کردن
انگلیسی به فارسی
شکاف عمیق، شکاف زدن، رخنه کردن، نفوذ کردن، کافت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a deep cleft or crack, esp. in a glacier or in the earth's surface.
• مشابه: chasm
• مشابه: chasm
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: crevasses, crevassing, crevassed
حالات: crevasses, crevassing, crevassed
• : تعریف: to make a cleft or crack in; fissure.
• crevice, fissure
a crevasse is a deep crack in thick ice, for example in a glacier.
a crevasse is a deep crack in thick ice, for example in a glacier.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] رخنه - شکاف یخچالی - کافت - جر - شکاف یخی - ترک - شکاف
[زمین شناسی] یخ کافت (یخچال شناسی): یک شیار، شکستگی عمیق تقریباً عمودی در یک یخچال یا سایر توده های یخ خشکی یا درون یک میدان برف که بوسیله تنش در نتیجه حرکت تفریقی بر روی یک سطح نابرابر و ناهموار بوجود می آید. یخکافتها ممکن است در زیر پل های برفی پنهان باشند و بعضی از آنها دارای عمق 100متری می باشند. ریشه کلمه: فرانسوی. نیز ببینید: یخکافت عرضی، یخکافت طولی، یخکافت حاشیه ای، یخکافت شیبدار. مترادف: crevass شیار (یخچال شناسی).
[] شکاف یخی
[آب و خاک] رخنه
[زمین شناسی] یخ کافت (یخچال شناسی): یک شیار، شکستگی عمیق تقریباً عمودی در یک یخچال یا سایر توده های یخ خشکی یا درون یک میدان برف که بوسیله تنش در نتیجه حرکت تفریقی بر روی یک سطح نابرابر و ناهموار بوجود می آید. یخکافتها ممکن است در زیر پل های برفی پنهان باشند و بعضی از آنها دارای عمق 100متری می باشند. ریشه کلمه: فرانسوی. نیز ببینید: یخکافت عرضی، یخکافت طولی، یخکافت حاشیه ای، یخکافت شیبدار. مترادف: crevass شیار (یخچال شناسی).
[] شکاف یخی
[آب و خاک] رخنه
مترادف و متضاد
کافت (اسم)
crevasse
شکاف عمیق (اسم)
crevasse
precipice
Synonyms: abyss, chasm, fissure, gap, hole, cleft
crack, gap
Synonyms: abyss, chasm, chink, cleft, crack, cranny, cut, division, fissure, fracture, hole, interstice, opening, precipice, rent, rift, slit, split
جملات نمونه
1. one of the climbers fell into a crevasse
یکی از کوه نوردان در یخشکافی افتاد.
2. The deep crevasse yawned at their feet.
[ترجمه ترگمان]شکاف عمیق در پای آن ها خمیازه می کشید
[ترجمه گوگل]خم شدن عمیق در پای خود خمیازه کشید
[ترجمه گوگل]خم شدن عمیق در پای خود خمیازه کشید
3. A crevasse yawned at their feet.
[ترجمه ترگمان]شکاف شکاف در پاهایشان باز شد
[ترجمه گوگل]یک حفره در پاهای خود خمیده است
[ترجمه گوگل]یک حفره در پاهای خود خمیده است
4. The majority of crevasse deaths happen to those who travel across glaciers unroped.
[ترجمه ترگمان]اکثر of crevasse برای کسانی که از روی یخچال های طبیعی عبور می کنند اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اکثر مرگ و میر ناشی از حوادث ناشی از یخچالهای طبیعی است
[ترجمه گوگل]اکثر مرگ و میر ناشی از حوادث ناشی از یخچالهای طبیعی است
5. He fell down a crevasse.
[ترجمه ترگمان]در شکاف عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]او سقوط کرد
[ترجمه گوگل]او سقوط کرد
6. This crevasse alone has claimed 18 lives.
[ترجمه ترگمان]این شکاف به تنهایی جان ۱۸ نفر را گرفته است
[ترجمه گوگل]این خفاش به تنهایی 18 زندانی را به ثبت رسانده است
[ترجمه گوگل]این خفاش به تنهایی 18 زندانی را به ثبت رسانده است
7. The decision, when it came, opened suddenly, a crevasse.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم زمانی که این اتفاق افتاد، یک شکاف عمیق در یک شکاف ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این تصمیم، زمانی که آمد، به طور ناگهانی باز شد، یک نفوذ
[ترجمه گوگل]این تصمیم، زمانی که آمد، به طور ناگهانی باز شد، یک نفوذ
8. A crevasse yawned beneath their feet.
[ترجمه ترگمان]شکاف شکاف در زیر پاهاشان می جنبید
[ترجمه گوگل]یک حفره زیر پای خود نشسته است
[ترجمه گوگل]یک حفره زیر پای خود نشسته است
9. Coal rock is the muti - crevasse rock mass and its destruction forms are related with many factors.
[ترجمه ترگمان]سنگ ذغال سنگ، توده های سنگی muti است و اشکال تخریب آن با عوامل بسیاری مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]سنگ های سنگی توده های سنگی کوهی است و شکل های تخریب آن با عوامل بسیاری مرتبط است
[ترجمه گوگل]سنگ های سنگی توده های سنگی کوهی است و شکل های تخریب آن با عوامل بسیاری مرتبط است
10. National crevasse is the insurmountable barrier for terrorism crime in Russia.
[ترجمه ترگمان]شکاف ملی مانعی بازدارنده برای جنایات تروریستی در روسیه است
[ترجمه گوگل]خلع سلاح ملی مانع غیرقابل تحمل برای جرایم تروریستی در روسیه است
[ترجمه گوگل]خلع سلاح ملی مانع غیرقابل تحمل برای جرایم تروریستی در روسیه است
11. By means of analyzing sub-sea crevasse channel depositional mechanism, we established 4 depositional models including fading model, branching model, extreme fan model and affluxion model.
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل مکانیسم شکاف کانال شکاف دریا، ۴ مدل depositional از جمله مدل در حال محو، مدل شاخه ها، مدل fan افراطی و مدل affluxion ایجاد کردیم
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل مکانیزم رسوب گذاری کانال حفاری زیر دریا، ما 4 مدل رسوب گذاری شامل مدل محو شدن، مدل شاخه ای، مدل فن و مدل فنری ایجاد کردیم
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل مکانیزم رسوب گذاری کانال حفاری زیر دریا، ما 4 مدل رسوب گذاری شامل مدل محو شدن، مدل شاخه ای، مدل فن و مدل فنری ایجاد کردیم
12. A climber uses a ladder to cross a crevasse at Everest's Khumbu Icefall, not far above base camp.
[ترجمه ترگمان]یک کوهنورد از نردبانی استفاده می کند تا از یک شکاف در قله اورست به نام Khumbu s عبور کند که خیلی بالاتر از کمپ اصلی نیست
[ترجمه گوگل]یک صخره نورد از یک نردبان برای عبور از یک نفوذ در Icefall Khumbu یورو است، نه خیلی بیشتر از اردوگاه پایه
[ترجمه گوگل]یک صخره نورد از یک نردبان برای عبور از یک نفوذ در Icefall Khumbu یورو است، نه خیلی بیشتر از اردوگاه پایه
13. Below was a terrifyingly deep crevasse.
[ترجمه ترگمان]در زیر آن شکاف عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]در زیر یک جرقه وحشتناک عمیق بود
[ترجمه گوگل]در زیر یک جرقه وحشتناک عمیق بود
14. Measuring the crevasse, we found it was 120 metres deep.
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که عمق این شکاف ۱۲۰ متر است
[ترجمه گوگل]اندازه گیری حفره، ما متوجه شدیم که آن 120 متر عمق داشته است
[ترجمه گوگل]اندازه گیری حفره، ما متوجه شدیم که آن 120 متر عمق داشته است
One of the climbers fell into a crevasse.
یکی از کوهنوردان در یخشکافی افتاد.
پیشنهاد کاربران
دندانپزشکی ��� مترادف با سالکوس است.
شکاف
کلمات دیگر: