کلمه جو
صفحه اصلی

loose cannon

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one whose uncontrolled behavior endangers others' welfare or efforts.

• (slang) person who is uncontrolled in a dangerous manner

جملات نمونه

1. Max is a loose cannon politically.
[ترجمه ترگمان]مکس یک توپ آزاد سیاسی است
[ترجمه گوگل]حداکثر یک توپ شل است سیاسی

2. He's seen as something of a loose cannon by other team members.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان چیزی از یک توپ آزاد توسط اعضای تیم دیده می شود
[ترجمه گوگل]او به عنوان چیزی از توپ های سست شده توسط سایر اعضای تیم دیده می شود

3. One of his friends, with a mixture of admiration and despair, describes him as a "loose cannon.
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستان او با آمیزه ای از تحسین و نومیدی او را به عنوان \"توپ شل\" توصیف می کند
[ترجمه گوگل]یکی از دوستانش، با ترکیبی از تحسین و ناامیدی، او را به عنوان یک 'توپ شل' توصیف می کند

4. Don't listen to him – he's a loose cannon.
[ترجمه ترگمان]به حرفش گوش نده - اون یه توپ loose
[ترجمه گوگل]به او گوش نکنید - او یک توپ شل است

5. In fact, he's a loose cannon which weselves do abundance damage to we side dawn the man I'm going first lot timest.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، او یک توپ سست s است که به ما صدمه می زند تا صبح زود، آن مردی که من برای نخستین بار به آنجا می روم، آسیب فراوانی به من وارد می کند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، او یک توپ شل است که به سختی آسیب فراوانی را به ما می بخشد

6. It only proves you are a loose cannon.
[ترجمه ترگمان]این فقط ثابت می کنه که تو یه توپ loose
[ترجمه گوگل]تنها ثابت می کند که شما یک توپ شل است

7. Woman journalist (Asks Princess Diana. ):Ma'am, a government minister at home has said you're a "Loose cannon" by supporting this campaign.
[ترجمه ترگمان]یک روزنامه نگار زن (از پرنسس دیانا): مادر من، وزیر دولت در خانه گفته است که شما با حمایت از این برنامه، \"توپ شل\" هستید
[ترجمه گوگل]روزنامه نگار زن (از پرنسس دایانا می پرسد): مام، وزیر امور خارجه در خانه، گفته است که شما با حمایت از این کمپین، یک توپ شل است

8. Yeah, I'm going to say it—he's a loose cannon .
[ترجمه ترگمان]- آره، می خوام اینو بگم - اون توپ loose
[ترجمه گوگل]بله، من قصد دارم این را بگویم - او یک توپ شل است

9. Some loose cannon in the State Department has been feeding the press all sorts of crap as a diversion.
[ترجمه ترگمان]چند تا توپ شل در وزارت خارجه به عنوان سرگرمی به مطبوعات غذا می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از سلاح های شل در وزارت امور خارجه هر نوع خراش را به عنوان یک انفجار مطبوعات را در اختیار دارند

10. Arab elites came to view him as a loose cannon and a dangerous crank.
[ترجمه ترگمان]نخبگان عرب برای دیدن او به عنوان یک توپ شل و یک دسته خطرناک ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]نخبگان عرب برای دیدن او به عنوان یک توپ شل و یک مهره خطرناک آمدند

11. It's from the mayor. You're a loose cannon. You destroyed a city block! He fired first.
[ترجمه ترگمان]از طرف شهردار است تو یک توپ loose ! تو یه محله شهر رو نابود کردی او اول شلیک کرد
[ترجمه گوگل]این از شهردار است شما یک توپ شل است بلوک شهری را نابود کردی او ابتدا شلیک کرد

12. He is a kind person, though sometimes loose cannon.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم مهربان است، هر چند گاهی توپ را شل می کند
[ترجمه گوگل]او نوعی شخص است، هر چند گاهی اوقات توپ را از دست می دهد

13. Of course the Palace can't afford to leave her as a loose cannon.
[ترجمه ترگمان]البته کاخ نمی تواند او را به عنوان یک توپ رها کند
[ترجمه گوگل]البته قصر نمیتواند به عنوان یک توپ شل به ترک او برسد

14. Mark Latham also said Ms Gillard would have been better off giving Mr Rudd the foreign affairs portfolio to prevent him from being a loose cannon in Brisbane.
[ترجمه ترگمان]مارک Latham همچنین گفت که خانم گیلارد برای جلوگیری از اینکه از یک توپ آزاد در Brisbane استفاده کند، بهتر است به آقای گیلارد در امور خارجی کمک کند
[ترجمه گوگل]مارک لتهم همچنین گفت که خانم جیالار بهتر از دادن روادید نمونه کارهای خارجی است تا مانع از اینکه او یک توپ شل در بریزبن باشد

پیشنهاد کاربران

بی اعصاب

آدم های غیرقابل پیش بینی و غیر قابل کنترل که ممکن است برای دیگران دردسر درست کنند.

نامتعادل از لحاظ ذهنی

دردسر ساز

آتش به اختیار

آدم نا متعادل، غیر قابل پیش بینی، غیر قابل کنترل، بی ثبات، درد سر ساز
البته اصطلاح آتش به اختیار هم جالب بود!

آدم غیر قابل پیشبیتی , دردسرساز
someone who behaves in an uncontrolled or unexpected way and is likely to cause problems for other people:
He's seen as something of a loose cannon by other team members.


کلمات دیگر: