کلمه جو
صفحه اصلی

paradigmatic


نمونه ای

انگلیسی به فارسی

پارادایمیسم


جملات نمونه

1. It is paradigmatic of new situations.
[ترجمه ترگمان]این مساله از موقعیت های جدید paradigmatic
[ترجمه گوگل]این وضعیت جدیدی است

2. Their great academic success was paraded as paradigmatic.
[ترجمه ترگمان]موفقیت بزرگ آکادمیک آن ها به عنوان پارادایمی به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]موفقیت های بزرگ دانشگاهی آنها به عنوان پارادایم شناخته شده بود

3. Bonny Hicks appeared to me to be the paradigmatic example of an autonomous, free-choosing individual who decided early on to construct a lifestyle congenial to her idiosyncratic sense of self-expression.
[ترجمه ترگمان]Bonny هیکس به نظر من مثالی مثالی از یک فرد مستقل و مستقل است که در ابتدا تصمیم گرفت سبک زندگی را متناسب با مفهوم ویژه خود بیان کند
[ترجمه گوگل]بنی هیکس به من نشان داد که نمونهی پارادایمی از یک شخص مستقل و فرد آزاد است که تصمیم گرفت در اوایل تصمیم بگیرد که یک سبک زندگی سازنده را به معنای خودسانسوری خود بگوید

4. This may be due to the greater paradigmatic influence of geophysical research on the other earth sciences.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به دلیل تاثیر paradigmatic بیشتر تحقیقات ژئوفیزیکی در مورد دیگر علوم زمین باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به علت تأثیر پارادایمی بزرگتر مطالعات ژئوفیزیکی در سایر علوم زمین باشد

5. First, implicature stands as a paradigmatic example of the nature and power of pragmatic explanations of linguistic phenomena.
[ترجمه ترگمان]اول، implicature به عنوان مثال پارادایمی از طبیعت و قدرت توضیحات عملی پدیده های زبانی ایستاده است
[ترجمه گوگل]اول، پیامدهایی به مثابه مثال پارادایمی از طبیعت و قدرت توضیحات عملی از پدیده های زبان شناختی است

6. Go affecting with oneself paradigmatic behavior, drive all Party member cadre and villager.
[ترجمه ترگمان]با رفتار پارادایمی خود، تمام کادر عضو حزب و یک روستایی را هدایت کنید
[ترجمه گوگل]با روشی رفتارگرایانه خود مواجه شوید، تمام اعضای کادر حزب و روستا را رانندگی کنید

7. The opposition of the syntagmatic and paradigmatic relations.
[ترجمه ترگمان]اپوزیسیون روابط syntagmatic و پارادایمی
[ترجمه گوگل]مخالفت روابط سنتگماتیک و پارادایمگرا

8. While antonymous paradigmatic relation emphasizes the opposites and contrasts in the meaning of the words, differentiated paradigmatic relation emphasizes the differences in the meaning of the words.
[ترجمه ترگمان]در حالی که رابطه پارادایمی antonymous بر متضاد و تضاد در معنای کلمات تاکید دارد، رابطه پارادایمی متمایز بر تفاوت در معنای کلمات تاکید دارد
[ترجمه گوگل]در حالی که رابطه پارادایمی انطباق بر مخالفت ها و تضاد ها در معنای کلمات تأکید می کند، ارتباط پارادایم متمایز بر تفاوت های معنای کلمات تاکید می کند

9. Phonological description only deals with paradigmatic relations, leaving syntagmatic relations out of consideration.
[ترجمه ترگمان]توصیف آوایی تنها با روابط پارادایمی سر و کار دارد و روابط syntagmatic را از نظر دور می کند
[ترجمه گوگل]توصیف واژگان تنها به روابط پارادایمگرا مربوط می شود، و روابط سنتگماتیک را بدون توجه به آن می گذارد

10. Synonymy is a realization of semantic paradigmatic relationship.
[ترجمه ترگمان]synonymy درک روابط پارادایمی معنایی است
[ترجمه گوگل]Synonymy تحقق رابطه پارادایم معنایی است

11. Similar to antonymous paradigmatic relation, differentiated paradigmatic relation is created from peoples psychological association.
[ترجمه ترگمان]همانند رابطه پارادایمی antonymous، رابطه پارادایمی متمایز از ارتباط روانی افراد ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]همانند رابطه پارادایمی آنتونیوم، ارتباط پارادایمی متمایز از جامعه روان شناختی مردم ایجاد می شود

12. The former approach is responsible for the paradigmatic potential meaning, and the latter reports the factual syntagmatic meaning of the terms in speech.
[ترجمه ترگمان]رویکرد اول مسیول مفهوم بالقوه پارادایمی است، و دومی معنای واقعی حقیقی شرایط بیان را گزارش می دهد
[ترجمه گوگل]رویکرد اول، مسئول معنای بالقوه پارادایمگرا است، و دوم، معنای سنت گرایی واقعی اصطلاحات در گفتار را بیان می کند

13. Saussure's research on the syntagmatic relationship and paradigmatic relationship of language signs gives guidelines to Roman Jakobson's study of "poetic function"of the literary language.
[ترجمه ترگمان]تحقیق سوسور نسبت به رابطه syntagmatic و رابطه پارادایمی از علایم زبانی، رهنمودهایی برای مطالعه \"تابع شاعرانه\" زبان ادبی ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]تحقیق سوسور در مورد رابطه سنتگمنتی و رابطه پارادایمگانی از نشانه های زبان، دستورالعمل هایی برای مطالعه روم جاکوبسن در مورد 'عملکرد شعری' زبان ادبی است

14. The paper divides puns into paradigmatic puns and syntagmatic puns according to their structural characteristic-the relationship between the lexical strings compared in a pun.
[ترجمه ترگمان]این مقاله puns را به puns پارادایمی و syntagmatic مبتنی بر مشخصه ساختاری آن ها تقسیم می کند - رابطه بین رشته های واژگانی در مقایسه با یک جناس
[ترجمه گوگل]این مقاله با توجه به ویژگی ساختاری خود، روابط بین رشته های واژگانی در مقایسه با پان را تقسیم می کند

15. This cosmological event was widely reported in the news media, in the wake of which I heard three paradigmatic responses.
[ترجمه ترگمان]این رویداد کیهانی به طور گسترده ای در رسانه های خبری گزارش شد، که در پی آن سه پاسخ پارادایمی را شنیدم
[ترجمه گوگل]این رویداد کیهان شناسی به طور گسترده ای در رسانه های خبری گزارش شد، به طوری که من سه پاسخ پارادایمی را شنیدم

پیشنهاد کاربران

سرمشق گونه، وابسته به پارادیم یا کلان الگو
حتی میشه به همون صورت پارادایماتیک تو بعضی از متون ترجمه بشه.

به عنوان نمونه

الگوئی

جانشینی

مثال واره ( ای )

جایگزینی

مشروطه خواه عادل

مصداقی ( مصداق کامل )

به طور خاص
در متون حقوقی

paradigmatic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: جانشینی
تعریف: ← رابطۀ جانشینی


کلمات دیگر: