کلمه جو
صفحه اصلی

sorrel


معنی : گوزن نر سه ساله، اسب کرند
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، گیاه ترشک (جنس rumex از خانواده ی buckwheat که برگ های ترش و خوراکی دارد)، (اسب) کرند، کورنگ

انگلیسی به فارسی

اسب کرند، گوزن نر سه ساله


sorrel، گوزن نر سه ساله، اسب کرند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a light brown or reddish brown color.

(2) تعریف: an animal of this color, esp. a light reddish brown horse with an off-white mane and tail.
اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various plants that have sharp-tasting leaves sometimes used in salad, soup, or the like.

(2) تعریف: any of various similar plants, such as the wood sorrel.

• herbaceous plant with sour-tasting edible leaves; reddish-brown color; reddish brown horse
reddish-brown

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] رنگی در اسب که شامل سایه های قرمز بلوطی یا قهوه ای مایل به زرد است .

مترادف و متضاد

گوزن نر سه ساله (اسم)
sorrel

اسب کرند (اسم)
sorrel

جملات نمونه

1. The sorrel easily won the race.
[ترجمه ترگمان]اسب کرند به آسانی در مسابقه پیروز شد
[ترجمه گوگل]این پیچ و تاب به راحتی مسابقه را به دست آورد

2. And look at the wild sorrel!
[ترجمه ترگمان]به اسب کرند وحشی نگاه کنید!
[ترجمه گوگل]و صبر وحشی را نگاه کن!

3. Sorrel was on duty at her stall on the corner of the flea market, so that was my first port of call.
[ترجمه ترگمان]Sorrel مشغول انجام وظیفه در گوشه بازار کهنه فروشان بود، بنابراین اولین بندر زنگ زدن من بود
[ترجمه گوگل]Sorrel در وظیفه خود در غرفه در گوشه ای از بازار کلاه بود، به طوری که من اولین بندر تماس من بود

4. Gorse and sheep's sorrel indicated an acid soil.
[ترجمه ترگمان]بوته ای و گوسفند sorrel به خاک اسیدی اشاره کردند
[ترجمه گوگل]گوشت گوسفند و گوسفند نشان دهنده خاک اسیدی است

5. Sorrel rubbed against my palm and licked my fingers.
[ترجمه ترگمان]دستم را روی کف دستم مالید و انگشتانم را لیسید
[ترجمه گوگل]خرچنگ بر روی کف دستم مالید و انگشتانم را لایک کرد

6. Sorrel excelled herself with the meal, although her father never mentioned it.
[ترجمه ترگمان]با این که پدرش هرگز به این موضوع اشاره ای نکرده بود، سر و کله خود را در دست داشت
[ترجمه گوگل]Sorrel خود را با غذا برتری داد، هرچند پدرش هرگز آن را ذکر نکرده بود

7. But outside the corral stood a fine sorrel with a white blaze across his face.
[ترجمه ترگمان]اما بیرون اصطبل، اسب کرند بلندی بود که شعله های سفیدی بر چهره اش سوسو می زد
[ترجمه گوگل]اما در خارج از مرجانی، یک جسد خوب با یک لکه سفید در سراسر صورتش ایستاده بود

8. There are many woodland flowers, such as wood sorrel, bluebell, fox glove and wood anemone.
[ترجمه ترگمان]گل های جنگلی بسیار جنگلی هستند که مانند ترشک wood و bluebell چوب و لاله چوب
[ترجمه گوگل]بسیاری از گل های جنگلی وجود دارد، مانند گلابی چوب، گلوله زدن، دستکش روباه و چوب گلابی

9. The sorrel turned its beautiful head to stare over its shoulder at Kaidu.
[ترجمه ترگمان]اسب کرند آن را چرخاند تا از بالای شانه به Kaidu نگاه کند
[ترجمه گوگل]این غم و اندوه سرش را زیبا کرد تا به قیای شانه اش نگاه کند

10. We turn under the brambles and sorrel, break up the fertile earth, and plant the magic seeds.
[ترجمه ترگمان]به زیر بوته های خار و ترشک برمی گردیم و خاک حاصلخیز را به هم می زنیم و بذر جادویی پرورش می دهیم
[ترجمه گوگل]ما در زیر برنج ها و خرچنگ ها فرو می ریزیم، زمین های حاصلخیزی را می شکافیم و دانه های جادویی را می کشیم

11. Sorrel, asleep on the settee, suddenly became alert and looked expectantly in the direction of the kitchen.
[ترجمه ترگمان]Sorrel در حالی که روی کاناپه خوابیده بود ناگهان هوشیار شد و امیدوارانه به سمت آشپزخانه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]Sorrel، خواب بر روی صندلی، به طور ناگهانی هشدار داد و انتظار می رود در جهت آشپزخانه

12. Wild sorrel: this slightly bitter herb adds a lemony flavour to cooking, and goes well with fish dishes.
[ترجمه ترگمان]اسب کرند وحشی: این گیاه کمی تلخ و زننده به پختن غذا اضافه می کند و با غذاهای ماهی به خوبی پیش می رود
[ترجمه گوگل]sorrel وحشی این گیاه کمی تلخ یک طعم لیمو برای پخت و پز می دهد و با غذاهای ماهی هم خوب می شود

13. Yet what of Matthew's white collar and the sorrel mare?
[ترجمه ترگمان]با این حال یقه سفید و اسب کرند را چه می شود؟
[ترجمه گوگل]با این حال، چه چیزی از یقه سفید متیو و مورچه تند؟

14. Sorrel will assist initiates in learning to commune with soul, earth and nature for guidance and healing.
[ترجمه ترگمان]sorrel در آموزش و پرورش با روح، زمین و طبیعت برای هدایت و شفا کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Sorrel شروع به یادگیری برای ارتباط با روح، زمین و طبیعت برای هدایت و شفا کمک خواهد کرد

15. Oval'. ' to spearpoint-shaped leaves; preferred to common sorrel for salads.
[ترجمه ترگمان]بیضی به برگ spearpoint شکل داده می شود؛ به sorrel مشترک برای سالاد ترجیح داده می شود
[ترجمه گوگل]بیضی ' 'به برگ های اسپورپینت شکل؛ ترجیح می دهد برای سالاد رایج باشد


کلمات دیگر: