کلمه جو
صفحه اصلی

distributed


معنی : توزیع شده، مقسوم
معانی دیگر : توزیع شده

انگلیسی به فارسی

توزیع‌شده


توزیع شده، مقسوم


انگلیسی به انگلیسی

• allocated, scattered, dispersed, divided, circulated

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گسترده
[کامپیوتر] توزیع شده - پخش شدن به بیش از یک کامپیوتر . مثلاً شبکه ی جهانی web یک کتابچه ی اطلاعاتی توزیع یافته است .
[برق و الکترونیک] توزیع شده، گسترده
[ریاضیات] توزیع شده، منبسط

مترادف و متضاد

توزیع شده (صفت)
distributed

مقسوم (صفت)
divided, distributed

delivered


Synonyms: scattered, shared, dealt, divided, apportioned, assigned, dispensed, dispersed, allocated, allotted, appropriated, budgeted, spread evenly, diffuse, rationed, given away, handed out, doled out


جملات نمونه

1. gas is distributed by pipe as well as in cylinders
گاز را با لوله و هم چنین در سیلندر توزیع می کنند.

2. the blood vessels distributed throughout the foot
رگ های خونی که در سرتاسر پا پراکنده اند

3. handouts of clothing were distributed among the poor
لباس های اهدایی بین فقرا تقسیم شد.

4. the company's profits are distributed annually
سود شرکت به طور سالیانه پخش می شود.

5. in all of the workshops distributed throughout the city
در تمام کارگاه هایی که در شهر پخش بودند

6. Tons of internationally donated food was distributed to the starving peasants.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی غذای اهدا شده بین المللی به دهقانان گرسنه توزیع شد
[ترجمه گوگل]تن از غذاهای بین المللی اهدا شده به دهقانان گرسنه توزیع شد

7. The company distributed its profits among its workers.
[ترجمه ترگمان]این شرکت سود خود را در میان کارگران خود توزیع کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت سود خود را در میان کارگران خود توزیع کرد

8. In a co-operative profits are distributed among the work-force.
[ترجمه ترگمان]در یک سود مشترک بین نیروی کار توزیع می شود
[ترجمه گوگل]در سود عملیاتی مشترک بین نیروی کار توزیع می شود

9. The money was distributed among schools in the area.
[ترجمه ترگمان]این پول در بین مدارس منطقه توزیع شده است
[ترجمه گوگل]این پول در میان مدارس منطقه توزیع شد

10. The farmers distributed seeds over the field.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بذرهای خود را در این زمینه توزیع کردند
[ترجمه گوگل]کشاورزان دانه را در این زمینه توزیع کردند

11. The organization distributed food and blankets to the earthquake victims.
[ترجمه ترگمان]سازمان غذا و پتو را به قربانیان زلزله توزیع کرد
[ترجمه گوگل]این سازمان غذا و پتو را برای قربانیان زلزله توزیع کرد

12. They distributed political pamphlets in the hall.
[ترجمه ترگمان]آن ها جزوات سیاسی را در تالار پخش کردند
[ترجمه گوگل]آنها جزوات سیاسی را در سالن توزیع کردند

13. The books will be distributed free to local schools.
[ترجمه ترگمان]این کتاب ها رایگان در مدارس محلی توزیع خواهند شد
[ترجمه گوگل]این کتاب ها به مدارس محلی آزاد می شود

14. Pamphlets were distributed among the audience.
[ترجمه ترگمان]Pamphlets بین حضار پخش شد
[ترجمه گوگل]جزوه در بین مخاطبان توزیع شد

15. Students shouted slogans and distributed leaflets.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان شعارهایی سر دادند و برشورهایی پخش کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان شعارها را فریاد می زنند و جزوه ها را پخش می کنند

16. This species of dolphin is widely distributed throughout the world.
[ترجمه ترگمان]این گونه دلفین در سراسر جهان به طور گسترده توزیع می شود
[ترجمه گوگل]این گونه از دلفین به طور گسترده در سراسر جهان توزیع شده است

پیشنهاد کاربران

پخش ( شده ) ، پراکنده ( شده )

غیر متمرکز ( برق - کنترل )

تقسیم شدن

توزیع شده - گسترده شده

تقسیم شده

پخش شده

گسترده

غیر متمرکز ( بورس )
Distributed exchange
صرافی غیرمتمرکز

distributed ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: پخش‏شده
تعریف: ویژگی اطلاعات و داده‏ها و مانند آن که پخش یا توزیع شده باشد|||متـ . توزیع‏شده


کلمات دیگر: