کلمه جو
صفحه اصلی

fill out


معنی : تکمیل کردن
معانی دیگر : 1- بزرگتر یا گرد تر شدن، گوشت بالا آوردن، کمی چاق شدن، از لاغری در آمدن، عضله به هم زدن 2- (ورقه ی درخواست و غیره را)پر کردن، پر کردن

انگلیسی به فارسی

پر کردن فرم یا پرسش‌نامه، تکمیل کردن، پر کردن


کمی چاق شدن، از لاغری درآمدن


پرکردن، تکمیل کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to complete by providing missing information.

- Fill out the form.
[ترجمه علیرضا] فرم را پر کنید
[ترجمه محمد حیدری] فرم رو تکمیل کنید
[ترجمه المین] فرم را کامل کنید .
[ترجمه R. M] فرم را تکمیل کنید
[ترجمه محمد مهدی] فرم را کامل کنید
[ترجمه فرازمینی] فرم را کامل بکنید
[ترجمه فاطمه] فرم پر کردن
[ترجمه ترگمان] فرم را پر کنید
[ترجمه گوگل] فرم را پر کن

• complete, answer (form, application)

مترادف و متضاد

enlarge


تکمیل کردن (فعل)
perfect, complete, improve, supplement, fulfill, augment, fill out

Synonyms: swell out, expand, round out, gain weight, grow


insert


Synonyms: complete, write in, fill in, make out, sign, supply information, answer


جملات نمونه

1. Please fill out the attached blank.
[ترجمه محمد حیدری] لطفا پیوست خالی را تکمیل کنید.
[ترجمه ترگمان]لطفا فضای خالی را پر کنید
[ترجمه گوگل]لطفا خالی پیوست را پر کنید

2. Could u tell me how to fill out this form?
[ترجمه محمد حیدری] میشه به من بگید که چطوری این فرم رو پر کنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم بگی چطور فرم رو پر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من بگویید چگونه این فرم را پر کنید؟

3. I don't know how to fill out this form.
[ترجمه محمد حیدری] نمی دونم این فرم رو چطور پرش کنم.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور این فرم را پر کنم
[ترجمه گوگل]نمی دانم چگونه این فرم را پر کنید

4. How do I fill out this form?
[ترجمه ترگمان]چطوری این فرم رو پر کنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم این فرم را پر کنم؟

5. Please fill out a report on the theft.
[ترجمه ترگمان]لطفا یه گزارش از دزدی رو پر کنید
[ترجمه گوگل]لطفا گزارش سرقت را پر کنید

6. Could you fill out this form?
[ترجمه tinabailari] میشه این فرم رو پر کنی ؟؟
[ترجمه ترگمان]میتونی فرم رو پر کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این فرم را پر کنید؟

7. Fill out the application carefully, and keep copies of it.
[ترجمه ترگمان]برنامه را به دقت پر کنید و کپی های آن را نگه دارید
[ترجمه گوگل]درخواست را با دقت پر کنید و کپی از آن را نگه دارید

8. Please fill out the form in pen.
[ترجمه ترگمان]لطفا فرم را با خودکار پر کنید
[ترجمه گوگل]لطفا فرم را در قلم پر کنید

9. We had to fill out customs forms on the plane.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم صورت های گمرکی روی هواپیما را پر کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم فرم های گمرکی را در هواپیما پر کنیم

10. Please fill out the form in block capitals.
[ترجمه ترگمان]لطفا فرم را در حروف بزرگ پر کنید
[ترجمه گوگل]لطفا فرم را در پایتخت های بلوک پر کنید

11. Pease fill out the beer for me.
[ترجمه ترگمان]Pease آبجو را برای من پر کن
[ترجمه گوگل]Pease پر کردن آبجو برای من

12. The underweight child has begun to fill out after regular exercises.
[ترجمه ترگمان]کودک با وزن کم شروع به پر کردن بعد از تمرینات منظم کرده است
[ترجمه گوگل]کودک کم وزن پس از تمرینات منظم پر شده است

13. A girl may fill out before she reaches her full height.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک دختر قبل از رسیدن به قد بلند او را پر کند
[ترجمه گوگل]یک دختر ممکن است قبل از رسیدن به ارتفاع کاملش پر شود

14. Her cheeks began to fill out.
[ترجمه ترگمان]گونه هایش شروع به پر کردن کرد
[ترجمه گوگل]گونه اش شروع به پر کردن کرد

15. He has been asked to fill out his book.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شده است که کتابش را پر کند
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده است که کتاب خود را پر کند

پیشنهاد کاربران

( فرم ) تکمیل کردن

کامل کردن پرکردن

پر کردن کلی یک سند یا یک فرم، ( فرقش با fill in اینست که fill in یعنی پر کردن یک یا چند جای خالی از یک فرم هست نه تمام فرم. مثلا در یک فرم جای خالی نام را fill in میکنند، fill in your name over here )

پر کردن ( فرم )

کامل کردن فرم

نوشتن اطلاعات� پر کردن فرم �

He carefully filled out the forms
او با دقت فرم ها را پر کرد 🧳🧳🧳

پر کردن فرم ، فرم، پرکردن
مانند:
Please fill out the form

پر کردن

پاسخگو بودن

چاقتر شدن


کلمات دیگر: