کلمه جو
صفحه اصلی

prostate gland


معنی : غده پروستات
معانی دیگر : (کالبد شناسی) غده ی پروستات، پیش ایستانه، غده وذی

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) غدهی پروستات، پیش ایستانه، غده وذی


غده پروستات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the muscular gland that surrounds the urethra at the base of the bladder in male mammals, and that secretes a fluid discharge for sperm.

• gland surrounding the male urethra at the base of the bladder which produces sperm

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] غده پروستات

مترادف و متضاد

غده پروستات (اسم)
prostate, prostate gland

جملات نمونه

1. This includes massaging the prostate gland and massaging the urethra over a metal sound.
[ترجمه ترگمان]این شامل ماساژ دادن غده پروستات و ماساژ دادن مجرای پیشاب به صدای فلزی است
[ترجمه گوگل]این شامل ماساژ غده پروستات و ماساژ مجرای ادرار بیش از صدای فلزی است

2. Male function barrier, sterile sterile, prostate gland disease.
[ترجمه ترگمان]مانع عملکرد مرد، عقیم شدن استریل، بیماری سرطان پروستات
[ترجمه گوگل]مانع عملکرد مرد، استریل استریل، بیماری غده پروستات

3. The tumor in his prostate gland was caught at an early and very likely curable stage.
[ترجمه ترگمان]تومور در غده پروستات خود در یک مرحله اولیه و بسیار محتمل تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]تومور غدد پروستات در یک مرحله اولیه و بسیار قابل درمان است

4. Prostatic disorder: Abnormality or disease of the prostate gland.
[ترجمه ترگمان]اختلال ژنتیکی یا بیماری غده پروستات
[ترجمه گوگل]اختلال پروستات اختلال یا بیماری غده پروستات

5. Surgical removal of all or part of the prostate gland.
[ترجمه ترگمان]جراحی جراحی از همه یا بخشی از غده پروستات
[ترجمه گوگل]جراحی حذف تمام یا بخشی از غده پروستات

6. He didn't want any one massaging his prostate gland. No, that he didn't relish.
[ترجمه ترگمان]اون نمی خواست کسی که غده پروستات داشته باشه نه، اون خوشش نیومد
[ترجمه گوگل]او هیچ کس را نمی خواست که غده پروستات را ماساژ دهد نه، اون خوشم نمیاد

7. The prostate gland is a firm, round body about the size of a chestnut bladder.
[ترجمه ترگمان]غده پروستات یک جسم گرد و گرد است که به اندازه مثانه بلوط است
[ترجمه گوگل]غده پروستات یک جامد و محکم در مورد اندازه مثانه شاه بلوط است

8. Removing a cancerous prostate gland reduces the chance of dying from prostate caner.
[ترجمه ترگمان]حذف غده سرطانی پروستات، شانس مردن از پروستات را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]از بین بردن یک غده سرطانی پروستات، احتمال مرگ از پروستات را کاهش می دهد

9. Refers to organizations or prostate gland cell formed stones.
[ترجمه ترگمان]Refers به سازمان ها یا سلول های غده پروستات، سنگ تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]به سازمان ها یا سلول های غده پروستات اشاره می شود سنگ های تشکیل شده

10. She should feel the prostate gland small, bulb about the size of a large walnut.
[ترجمه ترگمان]او باید غده سرطانی شده پروستات را در حدود یک گردوی بزرگ حس کند
[ترجمه گوگل]او باید غده پروستات را کوچک بگذارد و در مورد اندازه گردو بزرگ باشد

11. Main treatment: Prostate gland cancer, treatment before menolipsis and after the operation of breast cancer patient.
[ترجمه ترگمان]درمان اصلی: سرطان غده Prostate، درمان قبل از menolipsis و بعد از عملیات بیمار سرطان پستان
[ترجمه گوگل]درمان اصلی سرطان غده پروستات، درمان قبل از مانولیفیس و بعد از عمل بیمار مبتلا به سرطان پستان

12. After treatment, the wet weight of prostate gland was detected, and the serum levels of testosterone (T) and dihydrotestosterone (DHT) were examined with radioimmunoassay method.
[ترجمه ترگمان]بعد از درمان، وزن مرطوب غده پروستات شناسایی شد و سطح سرم of (DHT)و dihydrotestosterone (DHT)با روش radioimmunoassay بررسی شد
[ترجمه گوگل]پس از درمان، وزن مرطوب غده پروستات تشخیص داده شد و سطح سرمی تستوسترون (T) و دی هیدروتستوسترون (DHT) با روش radioimmunoassay مورد بررسی قرار گرفت

13. These ejaculatory ducts run inside the prostate gland and there join the urethra.
[ترجمه ترگمان]این ducts بیرون از غده پروستات انجام میشه و در مجرای ادرار هم هست
[ترجمه گوگل]این کانالهای انزالی در داخل غده پروستات اجرا می شوند و به مجرای ادرار پیوستند

14. The largest and most important of these is the prostate gland.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین و مهم ترین آن ها غده پروستات هستند
[ترجمه گوگل]بزرگترین و مهمترین این غده پروستات است

15. The adult rat provides another example: it has been found that cells in its prostate gland need the hormone testosterone.
[ترجمه ترگمان]موش بزرگ سال مثال دیگری را ارایه می دهد: پیدا شده است که سلول های موجود در غده پروستات خود به هورمون تستوسترون نیاز دارند
[ترجمه گوگل]موش بالغ نمونه دیگری را نشان می دهد که نشان می دهد سلول های غده پروستات آن به هورمون تستوسترون نیاز دارند

پیشنهاد کاربران

prostate gland ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پروستات
تعریف: غده‏ای در موجودات نر که در اطراف گردن مثانه و پیشاب‏راه قرار دارد


کلمات دیگر: