کلمه جو
صفحه اصلی

cry uncle

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to yield; give up.

جملات نمونه

1. We didn't stray, we didn't cry uncle, we didn't concede anything that would affect us in the long run.
[ترجمه ترگمان]ما سرگردان نبودیم، حتی به عمو جان هم نگفتیم که ما هیچ چیزی رو قبول نکردیم که در راه طولانی به ما تاثیر بذاره
[ترجمه گوگل]ما رفت و آمد نکردیم، ما عموی گریه نکردیم، ما چیزی را که در بلندمدت بر ما تأثیر می گذارد، تأیید نکردیم

2. Are you go to cry uncle, or do I command to punish you some lot?
[ترجمه ترگمان]تو می روی پیش شوهر خاله جان، یا من دستور می دهم که تو را تنبیه کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به گناه گریه می گویید، یا فرمان می دهم تا شما را مجازات کنم؟

3. their enthusiasm and ambition tempt bosses to pile on the work until the employees cry uncle, which they never do.
[ترجمه ترگمان]اشتیاق و جاه طلبی آن ها کارفرمایان را وسوسه می کند تا کار را ادامه دهند تا اینکه کارمندان شروع به گریه کنند، که هرگز این کار را نمی کنند
[ترجمه گوگل]شور و اشتیاق و جاه طلبی آنها باعث می شود کارفرمایان به کار بر روی کار خود بپردازند تا کارکنان گناهکار را گریه کنند، که هرگز انجام نمی دهند

4. Starting today I have a very long time never see you, can not chat with you, baby can not hear the voices, hear your baby cry uncle, well I really want to!
[ترجمه ترگمان]از امروز به بعد من خیلی وقت دارم که شما را نبینم، نمی توانم با شما صحبت کنم، عزیزم صدای گریه بچه شما را نمی شنوم، گوش کنید، عمو جان، من واقعا دلم می خواهد!
[ترجمه گوگل]از امروز شروع کردم خیلی طولانی هرگز شما را نمی بینم، نمی توانم با شما چت کنم، کودک صداهای صدای شما را نمی شنود، صدای گریه کودکم را می شنود، خوب من واقعا می خواهم!

5. As a Canadian, specifically one in Quebec where we are used to winter - this one has been a long, long winter. We're all just ready to cry uncle.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کانادایی، مخصوصا یکی از Quebec که به زمستان عادت کرده ایم - این یک زمستان طولانی و طولانی بوده است ما همه آماده ایم برای گریه کردن عمو
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کانادایی، به ویژه یک نفر در کبک که از زمستان استفاده می شود - این یک زمستان طولانی و بلند است همه ما آماده هستیم که گرسنه بمانیم

6. It's how junior employees advance more rapidly than their peers; their enthusiasm and ambition tempt bosses to pile on the work until the employees cry uncle, which they never do.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چطور کارمندان جوان سریع تر از همتایان خود پیشرفت می کنند؛ اشتیاق و جاه طلبی آن ها کارفرمایان را وسوسه می کند تا کار را ادامه دهند تا اینکه کارمندان گریه کنند، که هرگز این کار را نمی کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان جوانتر سریعتر از همتایان خود پیشرفت می کنند؛ شور و اشتیاق و جاه طلبی آنها باعث می شود کارفرمایان به کار بر روی کار خود بپردازند تا کارکنان گناهکار را گریه کنند، که هرگز انجام نمی دهند

7. But anyone who loves her laptop knows there can be agony in all that ecstasy: Using them regularly can make your neck throb, eyes ache, and shoulders cry uncle.
[ترجمه ترگمان]اما هر کس که لپ تاپ خود را دوست دارد، می داند که در آن جذبه، جان کندن می تواند جان داشته باشد: با استفاده از آن ها، درد گردن، چشم ها و شانه هایش را به گریه می اندازد
[ترجمه گوگل]اما هرکسی که لپ تاپش را دوست دارد، می داند که در تمام مواردی که می ترسد، می ترسد: استفاده از آنها به طور مرتب می تواند گردن شما را بشکند، چشم ها درد می کند، و دوشیزه گریه می کند

پیشنهاد کاربران

اصطلاح ) از آمریکای شمالی
به معنای تسلیم شدن، منصرف شدن، دست را ( به نشانه شکست ) بالا بردن، اعتراف به شکست کردن
قبول شکست
مترادف با اصطلاح
Say uncle


کلمات دیگر: