کلمه جو
صفحه اصلی

ancestor


معنی : جد، نیا
معانی دیگر : نیا (جمع: نیاکان)، جد (جمع: اجداد)، تبار، (جانورشناسی - گیاه شناسی) پیشگونه، پیش کسوت، پیشگام، (جمع) پیشینیان، اجداد

انگلیسی به فارسی

نیا(جمع نیاکان)، جد، اجداد


نیا، جد


اجداد، جد، نیا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person from whom one is descended, esp. of several generations ago.
مترادف: forebear, forefather, progenitor
مشابه: father, parent, patriarch, precursor, predecessor, primogenitor

- Her ancestors came to America from China in the middle of the 1800s.
[ترجمه ترگمان] نیاکان او در اواسط دهه ۱۸۰۰ میلادی از چین به آمریکا آمدند
[ترجمه گوگل] اجداد او در اواسط دهه 1800 به چین از چین آمدند

(2) تعریف: a predecessor or forerunner.
مترادف: antecedent, precursor, prototype
متضاد: descendant, successor
مشابه: father, forerunner, model, parent, predecessor, progenitor

- This ancient stringed instrument may be the ancestor of the guitar.
[ترجمه ترگمان] این ابزار زهی قدیمی می تواند جد گیتار باشد
[ترجمه گوگل] این ابزار باستانی باستانی ممکن است اجداد گیتار باشد

(3) تعریف: in biology, an organism or species from which present life forms have evolved.
مترادف: forerunner, primogenitor, progenitor, prototype
مشابه: father, mother

(4) تعریف: in law, a person from whom one receives an inheritance.
مشابه: benefactor, testator

• forefather, progenitor
your ancestors are the people you are descended from.
an ancestor of something modern is an earlier thing from which it developed.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نیا، نیایی، جد، پدربزرگ

مترادف و متضاد

Antonyms: descendant


جد (اسم)
ancestor, forefather, progenitor, predecessor, grandsire, forerunner, grandsir

نیا (اسم)
stock, ancestor, forefather, granddad, grandpapa, gaffer, forbear, forebear, grandfather, grandpa

predecessor in family


Synonyms: antecedent, antecessor, ascendant, forebear, forefather, foregoer, foremother, forerunner, founder, precursor, primogenitor, progenitor


جملات نمونه

1. the putative ancestor of the romans
نیای فرضی رومیان

2. some clans claimed to have descended from a single ancestor
برخی از قبایل ادعا می کردند که جملگی از یک نیای واحد سرچشمه گرفته اند.

3. Many species have diverged from a single ancestor.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه ها از یک جد مشترک جدا شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه ها از یک اجداد جدا شده اند

4. The ancestor of the modern bicycle was called a penny farthing.
[ترجمه ترگمان]جد یک دوچرخه جدید یک پشیز هم نامیده می شد
[ترجمه گوگل]اجداد دوچرخه های مدرن، فانتینی پنی بود

5. Lions and house cats evolved from a common ancestor .
[ترجمه ترگمان]شیرها و گربه های خانگی از یک جد مشترک ظهور کرده اند
[ترجمه گوگل]شیرها و گربه های خانه از یک اجداد مشترک تکامل یافته است

6. This machine is the ancestor of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]این ماشین جد کامپیوتر مدرن است
[ترجمه گوگل]این دستگاه اجداد کامپیوتر مدرن است

7. She has worshipped her ancestor.
[ترجمه ترگمان]او جد او را می پرستید
[ترجمه گوگل]او پدرش را پرستش کرده است

8. The direct ancestor of the modern cat was the Kaffir cat of ancient Egypt.
[ترجمه ترگمان]جد اصلی این گربه مدرن، گربه Kaffir مصر باستان بود
[ترجمه گوگل]اجداد مستقیم گربه مدرن گربه کافر مصر باستان بود

9. The two species share a common ancestor.
[ترجمه ترگمان]این دو گونه یک جد مشترک دارند
[ترجمه گوگل]این دو گونه دارای یک اجداد مشترک هستند

10. Babbage's invention was the ancestor of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]اختراع Babbage جد کامپیوتر مدرن بود
[ترجمه گوگل]اختراع Babbage اجداد کامپیوتر مدرن بود

11. Man was evolved from an ancestor that was probably arboreal.
[ترجمه ترگمان]انسان از یک جد تکامل یافته بود که به احتمال زیاد بر روی درخت بود
[ترجمه گوگل]انسان از یک اجدادی که احتمالا آبزی است، تکامل یافت

12. Pre-Columbian ancestor worship finds expression in prayers to the saints.
[ترجمه ترگمان]پرستش پیش از کلومبیا در حال خواندن بیان برای قدیسان است
[ترجمه گوگل]پرستش اجداد قبل از کلمبیایی در نماز به مقدسات بیان می شود

13. Just one lone ancestor standing in the spotlight without anyone or anything else the current generation can blame.
[ترجمه ترگمان]تنها یک جد تنها که در کانون توجه قرار دارد، بدون هیچ کسی یا هر چیز دیگری که نسل فعلی می تواند مقصر باشد
[ترجمه گوگل]فقط یک اجداد تنها در نقطه کانونی ایستادن بدون هرکسی یا هر چیز دیگری نسل فعلی می تواند سرزنش کند

14. All these breeds descend from some wild ancestor.
[ترجمه ترگمان]همه این نژادها از یک جد سرکش پایین می ایند
[ترجمه گوگل]همه این نژادها از برخی از اجداد وحشی فرود آمده اند

15. The wild Rock Dove is the ancestor of the Domestic Pigeon, with its varied plumages.
[ترجمه ترگمان]کبوتر راک وحشی جد of خانگی است که plumages متنوع آن است
[ترجمه گوگل]Rock Dove وحشی، اجداد کبوتر خانگی است، با پرهای مختلف آن

My ancestors were exiled from Lorestan to Tabriz.

اجداد من از لرستان به تبریز تبعید شدند.


The ancestors of Iranians were Zoroastrians.

نیاکان ایرانیان زرتشتی بودند.


پیشنهاد کاربران

گذشتگان, رفتگان

اجداد

شبح . روح

اجداد، نیاکان

مفرد هستش میشه :جد:ancestor
جمعش میشه: اجداد:ancestors

جد اجداد

جد
A member of your family who lived a long time ago

ancestor ( علوم گیاهی )
واژه مصوب: نیا
تعریف: شکل یا پایة فرضی نوع اولیه و احتمالاً ابتدایی تری که هر موجود سازمان یافته ای از آن مشتق شده و به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسعه یافته است


کلمات دیگر: