کلمه جو
صفحه اصلی

contracted


معنی : منقبض
معانی دیگر : جمع شده ,چوروک ,منقب­,مختصر

انگلیسی به فارسی

قرارداد، منقبض


انگلیسی به انگلیسی

• made smaller in size or pulled together; shrunken; abridged; narrow; restricted

مترادف و متضاد

منقبض (صفت)
contracted

جملات نمونه

1. he contracted debts
او قرض دار شد (قرض بالا آورد).

2. he contracted his daughter with the son of an old friend
دخترش را به عقد پسر یک دوست قدیمی درآورد.

3. he contracted syphilis
او سفلیس گرفت.

4. we contracted him to renovate the kitchen
با او قرارداد (کنترات) بستیم که آشپزخانه را نوسازی کند.

5. "he will" can be contracted to "he'll"
"he will" را می توان به صورت "he'll" مخفف کرد.

6. He contracted his brows and swallowed medicine down.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش را درهم کشید و آب دهانش را فرو داد
[ترجمه گوگل]او برادرهایش را گرفت و دارو را فرو برد

7. He contracted a serious illness and died a month later.
[ترجمه ترگمان]او به یک بیماری جدی مبتلا شد و یک ماه بعد درگذشت
[ترجمه گوگل]او یک بیماری جدی گرفت و یک ماه بعد فوت کرد

8. As a child she contracted polio and was crippled for life.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک مبتلا به فلج اطفال شد و برای زندگی فلج شد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک، او مبتلا به فلج اطفال شد و برای زندگی مضر بود

9. The city council has contracted with White Company for the new building.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر با شرکت سفید برای ساخت این ساختمان جدید قرارداد بسته است
[ترجمه گوگل]شورای شهر با شرکت سفید برای ساختمان جدید قرارداد دارد

10. They have contracted to build a railway across Africa.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرارداد ساخت راه آهن در سراسر افریقا را امضا کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها قراردادی برای ساخت یک راه آهن در سراسر آفریقا قراردادند

11. The builders have contracted for three bridges this year.
[ترجمه ترگمان]سازندگان این سازندگان در سال جاری برای سه پل قرارداد بسته اند
[ترجمه گوگل]سازندگان برای این سه پل در سال جاری قرارداد دارند

12. We contracted with a local clothing firm for 400 shirts a month.
[ترجمه ترگمان]ما با یک شرکت لباس محلی برای ۴۰۰ پیراهن در ماه قرارداد امضا کردیم
[ترجمه گوگل]ما با یک شرکت لباس محلی برای 400 پیراهن یک ماه قرارداد گرفتیم

13. 'I will' can be contracted to 'I'll'.
[ترجمه ترگمان]من می تونم با خودم قرارداد ببندم
[ترجمه گوگل]من می توانم به 'من' قرارداد بگیرم

14. She has contracted a severe fever.
[ترجمه ترگمان]او تب شدیدی دارد
[ترجمه گوگل]او با تب شدید قرارداد دارد

15. She had contracted a most unsuitable marriage.
[ترجمه ترگمان]ازدواج نامناسبی کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک ازدواج نامناسب را قبول کرده بود

16. The Boston Museum of Fine Arts has already contracted to lease part of its collection to a museum in Japan.
[ترجمه ترگمان]موزه هنرهای زیبا بوستون در حال حاضر قرارداد اجاره بخشی از مجموعه خود را به موزه ژاپن اجاره کرده است
[ترجمه گوگل]موزه هنرهای زیبای بوستون قبلا قرارداد اجاره بخشی از مجموعه خود را به یک موزه در ژاپن است

پیشنهاد کاربران

مبتلا شدن

قرارداد بستن

دستور زبان مخفف شده
contracted form of do not is don't

توافق شده

کوتاه شده، منقبض شده

contractad AIDS مبتلا به ایدز

contracted ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ادغام‏شده
تعریف: صورت زبانی واحدی که در نتیجۀ فرایند ادغام ایجاد می شود

دچار رکود شده ( در مورد اقتصاد )


کلمات دیگر: