کلمه جو
صفحه اصلی

broom


معنی : جاروب، جاروب کردن
معانی دیگر : (گیاه شناسی) خلنگ، رنگین زرد، طاووسی (گونه های مختلف گل پرطاوسی از جنس های cytisus و genista و spartium از خانواده ی pea)

انگلیسی به فارسی

جاروبرقی، جاروب، جاروب کردن


جاروب، جاروب کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device for sweeping, consisting of a bundle of straw or bristles attached to a long handle.

(2) تعریف: a shrub with long, thin branches that bear white or yellow flowers.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: brooms, brooming, broomed
• : تعریف: to sweep using or as though using a broom.

• sweep with a broom
tool used for sweeping; type of plant
a broom is a long-handled brush which is used to sweep the floor.

مترادف و متضاد

Synonyms: besom, carpet sweeper, feather duster, floor brush, mop, swab, sweeper, whisk


جاروب (اسم)
broom, swab, erica

جاروب کردن (فعل)
scavenge, sweep, broom, wisp, whisk

device for cleaning floors


جملات نمونه

a broom with a long handle

جارو با دسته‌ی بلند


1. a broom with a long handle
جارو با دسته ی بلند

2. a new broom sweeps clean
رئیس جدید همیشه روال کارها را عوض می کند

3. i got a broom and swept the broken glass
جاروب آوردم و شیشه شکسته ها را جارو کردم.

4. There's a broom cupboard under the stairs.
[ترجمه ترگمان]زیر پله ها گنجه کوچکی هست
[ترجمه گوگل]در زیر پله یک کمد جارو وجود دارد

5. She is sweeping with a broom.
[ترجمه ناشناس] او با جارو همه جارا تمیز میکند
[ترجمه TINA] او با جارو تمام جاها را تمیز میکند .
[ترجمه fateme] او با جاروب جارو میزند
[ترجمه ترگمان]داره جارو رو جارو می کنه
[ترجمه گوگل]او با یک جارو بلند می شود

6. A new broom sweeps clean.
[ترجمه ترگمان]یه جاروی جدید تمیز می شه
[ترجمه گوگل]جارو برقی تازه پاک می شود

7. A new broom sweeps.
[ترجمه ترگمان]یک جاروی پرنده تازه
[ترجمه گوگل]جارو برقی جدید

8. Norma picked up the broom and began sweeping.
[ترجمه ترگمان]وی زلی جارو را برداشت و شروع به جارو زدن کرد
[ترجمه گوگل]نورما جارو را گرفت و شروع کرد به جارو کردن

9. A new broom has swept through everything, but the basic furnishings of the old presuppositions go untouched.
[ترجمه ترگمان]یک جاروی جدید همه چیز را جارو کرده، اما اثاثیه کهنه of دست نخورده باقی مانده
[ترجمه گوگل]جارو برقی همه چیز را می پوشاند، اما مضامین اولیه پیش فرض های قدیمی، دست نخورده باقی می مانند

10. Add to that a groom in a broom cupboard with the bridesmaid and a case of mistaken identities.
[ترجمه ترگمان]این را هم اضافه کنید که یک داماد در گنجه جاروها با ساقدوش عروس و یک پرونده اشتباه شده
[ترجمه گوگل]به آن داماد در یک کابین جارو با عروس و داماد و مورد هویت های اشتباه اضافه کنید

11. Her mother claims she was conceived in a broom cupboard in the appropriately named Nobu restaurant.
[ترجمه ترگمان]مادرش ادعا کرده که توی یه کمد جاروها توی یه گنجه به اسم رستوران \"Nobu\" بوده
[ترجمه گوگل]مادرش ادعا می کند که در یک کابین جارو در رستوران مناسب به نام نوبو تصور می شود

12. A stiff yard broom and a small stiff hand brush will remove most of the debris.
[ترجمه ترگمان]یک جاروی شق ورق و یک برس دستی کوچک بیشتر بقایای اجساد را از بین خواهد برد
[ترجمه گوگل]یک جاروبار حیاط خشن و یک قلم مو کوچک سفت و سخت، بسیاری از باقی مانده را حذف می کند

13. He would have reached for a broom or a piece of kindling.
[ترجمه ترگمان]او حاضر بود با یک جارو یا تکه هیزم شکنی به دستش برسد
[ترجمه گوگل]او برای یک جارو یا یک قطعه لجن زده بود

14. I would watch the broom scratch across the surface of the floors and on the stairs in front of the house.
[ترجمه ترگمان]من حواسم به جارو روی کف اتاق و پله ها جلوی خانه بود
[ترجمه گوگل]من خراش جارو را در سطح کف و روی پله ها در مقابل خانه تماشا می کنم

15. Pushing a broom handle up the tube will allow you to push the plunger up to this moulded shoulder and into the tube.
[ترجمه ترگمان]فشار دادن دسته جارو به شما اجازه می دهد که آن را به این شانه moulded فشار دهید و به لوله وصل کنید
[ترجمه گوگل]فشار دادن یک جارو برقی تا لوله به شما این امکان را می دهد که پینگر را به این شانه قالب و به لوله بچرخانید

پیشنهاد کاربران

broom - colored
اگر مقصود رنگ باشد؛ رنگ زرد کِدِر است. تقریبا چیزی تو مایه های رنگِ گیاهی که با آن جارو دستی می سازند.

broom ( حمل ونقل ریلی )
واژه مصوب: پارسنگ روب
تعریف: وسیله ای برای جمع آوری پارسنگ ها از روی ریل بند

جارو


جارو جارو کردن

جارو ( از نوع غیر برقی )
a brush with a long handle, used for cleaning the floor

جارو برای تمیز کردن چیز های خشک

جاروی دسته بلند

جارو دسته دار

اون groom هستش سارا جان به معنای داماد

جارو غیر برقی

a large brush with a long handle, used for sweeping floors


a brush with a long handle, used for cleaning
the garden
جارو دسته بلند برای جارو کردن برگ یا خاک در گاردن


کلمات دیگر: