ترغیب کردن
draw in
انگلیسی به فارسی
نزدیک شدن
انگلیسی به انگلیسی
• pull into a scheme or a plan; involve someone in something
دیکشنری تخصصی
[نساجی] نخ کشی در وردها - نخ بندی دستی در پشت ماشین بافندگی
مترادف و متضاد
Attract
Get someone involved
Approach
جملات نمونه
1. The days draw in and the mornings get darker.
[ترجمه محمدسجادی] روزها زودتر غروب می کنند و صبح ها تاریک تر می شون. ( زمستان در راه است )
[ترجمه غزال سرخ] روزها کوتاه تر می شوند و صبح ها تاریک تر.
[ترجمه ترگمان]روزها می گذرند و صبح ها تاریک تر می شوند[ترجمه گوگل]روزها قرعه کشی می کنند و صبح ها تیره تر می شوند
2. In autumn the days begin to draw in.
[ترجمه محمد سجادی] در پائیز روزها زودتر غروب می کنند.
[ترجمه د.فرخی] در پاییز روز ها شروع به کوتاه تر شدن می کنند.
[ترجمه ترگمان]در پاییز، روزها شروع به نقاشی کشیدن می کنند[ترجمه گوگل]در پاییز روز شروع به قرعه کشی میکنیم
3. Norway had held Holland to a scoreless draw in Rotterdam.
[ترجمه ترگمان]نروژ هلند را به تساوی بدون گل در روتردام برگزار کرده بود
[ترجمه گوگل]نروژ هلند را به یک قرعه کشی بدون گل در روتردام برگزار کرد
[ترجمه گوگل]نروژ هلند را به یک قرعه کشی بدون گل در روتردام برگزار کرد
4. I'm getting short of money. I have to draw in my expenditure.
[ترجمه ترگمان]من دارم پول کم می کنم باید به خرج خودم عمل کنم
[ترجمه گوگل]من پول کمتری دارم من باید هزینه هایم را بپردازم
[ترجمه گوگل]من پول کمتری دارم من باید هزینه هایم را بپردازم
5. He'll have to draw in his horns now he's lost his job.
[ترجمه تارا] حالا که شغلش را از دست داده است، باید هزینه های خود را کم کند
[ترجمه ترگمان]اون باید الان توی شاخ باشه و کارش رو از دست داده[ترجمه گوگل]در حال حاضر او باید در شاخ هایش قرعه کشی کند
6. After the business failed, he had to draw in his horns pretty sharply.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه کار شکست خورد مجبور شد که شاخ های خودش را به تندی بکشد
[ترجمه گوگل]پس از آنکه کسب و کار ناکام شد، او مجبور شد که در شاخهایش به شدت تسبیح کند
[ترجمه گوگل]پس از آنکه کسب و کار ناکام شد، او مجبور شد که در شاخهایش به شدت تسبیح کند
7. The days begin to draw in after the summer solstice.
[ترجمه تارا] پس از انقلاب تابستانی، روزها کوتاهتر میشوند.
[ترجمه ترگمان]روزها بعد از انقلاب تابستانی شروع به نقاشی کشیدن می کنند[ترجمه گوگل]روزها پس از انقلاب تابستانی آغاز می شود
8. Next year the bank will draw in some of the money it has lent.
[ترجمه ترگمان]سال آینده، این بانک مقداری از پولی که وام داده است را جذب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در سال آینده، بانک برخی از پولهایی که قرض گرفته است، قرض می گیرد
[ترجمه گوگل]در سال آینده، بانک برخی از پولهایی که قرض گرفته است، قرض می گیرد
9. These boundaries draw in children of immigrant farm workers and, at the other extreme, children of high-tech millionaires.
[ترجمه ترگمان]این مرزها در کودکان کارگران مزرعه مهاجر و در نهایت، کودکان میلیونرهای دارای تکنولوژی بالا جذب می شوند
[ترجمه گوگل]این مرزها در بچه های کارگران مزرعه مهاجر و در نهایت فرزندان میلیونرهای با تکنولوژی پیشرفت می کنند
[ترجمه گوگل]این مرزها در بچه های کارگران مزرعه مهاجر و در نهایت فرزندان میلیونرهای با تکنولوژی پیشرفت می کنند
10. A public relations campaign also started up to draw in the waverers.
[ترجمه ترگمان]یک کمپین روابط عمومی نیز برای جذب در the آغاز شد
[ترجمه گوگل]یک کمپین روابط عمومی نیز شروع به تسخیر کرد
[ترجمه گوگل]یک کمپین روابط عمومی نیز شروع به تسخیر کرد
11. Amy was very quick on the draw in her interview.
[ترجمه ترگمان]ای می در مصاحبه او خیلی سریع عمل می کرد
[ترجمه گوگل]امی در قرعه کشی مصاحبه اش بسیار سریع بود
[ترجمه گوگل]امی در قرعه کشی مصاحبه اش بسیار سریع بود
12. Others use all the persuasion they can to draw in recruits.
[ترجمه ترگمان]دیگران از تمام the که می توانند در استخدام نیروهای تازه به دست آورند استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران از همه قولی که می توانند در استخدام داشته باشند استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران از همه قولی که می توانند در استخدام داشته باشند استفاده می کنند
13. Then breathe in through your nose and draw in your right hand back to its starting position.
[ترجمه ترگمان]پس نفس بکش و از دماغت نفس بکش و دست راستت را به حالت اولش برگردون
[ترجمه گوگل]سپس از طریق بینی خود نفوذ کنید و در دست راست خود را به موقعیت شروع کنید
[ترجمه گوگل]سپس از طریق بینی خود نفوذ کنید و در دست راست خود را به موقعیت شروع کنید
14. However, it now plans to draw in its horns in anticipation of declining demand for farm machinery by cutting back production.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون در نظر دارد در پیش بینی کاهش تقاضا برای ماشین آلات کشاورزی با کاهش تولید، از شاخ خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در حال حاضر پیش بینی کاهش تقاضا برای ماشین آلات کشاورزی با کاهش تولید، اکنون در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، در حال حاضر پیش بینی کاهش تقاضا برای ماشین آلات کشاورزی با کاهش تولید، اکنون در نظر گرفته شده است
پیشنهاد کاربران
دخیل کردن
تاریک شدن ( هوا )
ترغیب کردن ( کسی به ورود به بحثی که به آن علاقه ای ندارد )
داخل دادن ( هوا، دود سیگار و غیره )
ترغیب کردن ( کسی به ورود به بحثی که به آن علاقه ای ندارد )
داخل دادن ( هوا، دود سیگار و غیره )
جذب کردن
به نقل از هزاره:
1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن
2 - [روز] کوتاه شدن
3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن
4 - جلب کردن، به خود متوجه کردن؛ ( مجازی ) [شخص] کشاندن، درگیر کردن
5 - تو بردن، به داخل کشیدن؛ [افسار] کشیدن
1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن
2 - [روز] کوتاه شدن
3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن
4 - جلب کردن، به خود متوجه کردن؛ ( مجازی ) [شخص] کشاندن، درگیر کردن
5 - تو بردن، به داخل کشیدن؛ [افسار] کشیدن
Phrasal verb :
کوتاه شدن طول روز به دلیل فرا رسیدن فصل زمستان
درگیر کردن کسی در چیزی و یا مساله ای
کوتاه شدن طول روز به دلیل فرا رسیدن فصل زمستان
درگیر کردن کسی در چیزی و یا مساله ای
هنرمند
کلمات دیگر: