کلمه جو
صفحه اصلی

accorded

انگلیسی به فارسی

متشکرم، وفق دادن، اشتی دادن، تصفیه کردن، اصلاح کردن، قبول کردن، جور درامدن، جور کردن، موافقت کردن


پیشنهاد کاربران

بنابراین

اعطا کردن ( قدرت، شهرت و. . . ) به کسی


کلمات دیگر: