کلمه جو
صفحه اصلی

polar body


(زیست شناسی) تنیزه ی سرالی، جسم قطبی

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) تنیزهی سرالی، جسم قطبی


بدن قطبی


دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] گویچه قطبی ؛ سلول کوچکی ناشی از تقسیم میوز در اووگونی .

جملات نمونه

1. In mice, however, the first polar body may sometimes divide.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در موش ها اولین جسم قطبی ممکن است گاهی تقسیم شود
[ترجمه گوگل]با این حال، در موش ها، بدن اول قطبی ممکن است گاهی اوقات تقسیم شود

2. The polar bodies will be eliminated.
[ترجمه ترگمان]بدنه های قطبی از بین خواهند رفت
[ترجمه گوگل]اجسام قطبی حذف خواهند شد

3. Thus, whereas spermatocytes produce four functional haploid spermatozoa, primary oocytes eventually produce one functional haploid egg plus two polar bodies.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که spermatocytes چهار haploid عملکردی را تولید می کند، oocytes اولیه در نهایت یک تخم haploid کارکردی به همراه دو جسم قطبی تولید می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالیکه اسپرماتوسیتها چهار اسپرماتوپلائید عملکردی تولید می کنند، تخمک های اولیه در نهایت یک تخم مرغ هپلوئید عملکردی به همراه دو قطب قطعه تولید می کنند

4. The first meiosis has produced a polar body, and this lies trapped beneath the zona pellucida.
[ترجمه ترگمان]اولین meiosis بدن قطبی را تولید کرده است و این حیوان در زیر the pellucida گیر افتاده است
[ترجمه گوگل]اولین مئیوز یک بدن قطبی ایجاد کرده است و این در زیر زونا پلوسیتا قرار دارد

5. Conclusion The first polar body position does not significant influence the normal fertilization and embryo development.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اولین موقعیت جسم قطبی تاثیر قابل توجهی بر باروری نرمال و رشد جنین ندارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اولین وضعیت بدن قطبی بر بارورسازی عادی و رشد جنین تأثیری ندارد

6. The number of the first polar body(PbI) were checked, and morphological classes of PbI were counted.
[ترجمه ترگمان]تعداد اولین جسم قطبی (PbI)بررسی شد و کلاس های morphological of شمارش شدند
[ترجمه گوگل]تعداد بدن اول قطبی (PbI) مورد بررسی قرار گرفت و کلاس های مورفولوژیکی PbI شمارش شدند

7. Objective To investigate the relationship between the first polar body morphology of oocyte and the zygote morphology in pronucleus stage, embryo quality in cleavage stage.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه میان مورفولوژی جسم قطبی of و مورفولوژی zygote در مرحله pronucleus، کیفیت جنین در مرحله برش
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین مورفولوژی بدن اول قطر تخمک و مورفولوژی زگوتی در مرحله پرونولولوس، کیفیت جنین در مرحله کلاسیک

8. The technique, called polar body array comparative genomic hybridisation, is the first that can check all of an egg's chromosomes to see if any are missing or duplicated.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک، که به نام آرایه بازتابی بدن قطبی نامیده می شود، اولین بار است که می تواند تمام کروموزوم های تخم را بررسی کند تا ببیند آیا آن ها ناپدید یا تکراری هستند یا خیر
[ترجمه گوگل]این تکنیک که ترکیبی از ژنوم ترکیبی آرایه بدن است، اولین بار است که می تواند تمام کروموزوم های تخمک را بررسی کند تا ببیند که آیا هر کدام از آنها گم شده یا کپی شده اند

9. Objective To investigate the effect of the first polar body position during the intracytoplasmic sperm injection on fertilization and embryo development.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر اولین موقعیت جسم قطبی در طی تزریق اسپرم منجمد در لقاح و رشد جنین
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر اولین موضع بدن قطبی در طی تزریق اسپرم درون سیتوپلاسمی بر لقاح و رشد جنین

10. The new technique checks the chromosomes in the polar body.
[ترجمه ترگمان]این روش جدید کروموزوم ها را در بدن قطبی چک می کند
[ترجمه گوگل]این روش جدید کروموزوم ها را در بدن قطبی بررسی می کند

11. Thesecond polar body can be seen to be expelled in the second meiotic division of ovocyte.
[ترجمه ترگمان]بدن قطبی را می توان در بخش دوم meiotic of اخراج کرد
[ترجمه گوگل]دیده می شود که بدن دوم قطبی دیده می شود در بخش دوم ماریو اواوتیپ اخراج می شود

12. But for the study of the polar body lay a solid foundation for growth Oh!
[ترجمه ترگمان]اما برای مطالعه جسم قطبی، پایه محکمی برای رشد وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما برای مطالعه بدن قطبی، یک پایه محکم برای رشد را فراهم می کند آه!

13. Near the area through which the first polar body was extruded, the microvillus of oocyte disappeared, where the second polar body might possibly be extruded.
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی منطقه ای که از طریق آن اولین جسم قطبی از بین رفت، microvillus (oocyte)ناپدید شد، که در آن جسم قطبی دومی ممکن است extruded شود
[ترجمه گوگل]در نزدیکی ناحیه ای که از طریق آن بدن اول قطبی اکسترود شده بود، میکروویولهای تخمک از بین رفت، جایی که ممکن بود بدن دوم قطبی اکسترود شده باشد

14. After extrusion of polar body and the completion of the first cell cycle, microfilaments concentrated to the cleavage furrows.
[ترجمه ترگمان]بعد از بیرون آوردن جسم قطبی و تکمیل اولین چرخه سلول، microfilaments به شیارهای تقسیم متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]پس از اکستروژن بدن قطبی و تکمیل اولین چرخه سلولی، میکروفیلیوم ها به غلظت های متخلخل متمرکز شده اند


کلمات دیگر: