کد اخلاقی
ethical code
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• moral guidelines, professional standards of acceptable conduct
جملات نمونه
1. This paper distinguishes the teachers' professional ethical code with those non-moral codes one by one, and points out the causes and inappropriateness of their confusion.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، کد اخلاقی حرفه ای معلمان را با کده ای غیر اخلاقی یک به یک متمایز می کند و دلایل و نامناسب بودن آن ها را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله کد های اخلاقی حرفه ای معلمان را با کد های غیر اخلاقی یک به یک متمایز می کند و علل و نامناسب بودن سردرگمی آنها را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله کد های اخلاقی حرفه ای معلمان را با کد های غیر اخلاقی یک به یک متمایز می کند و علل و نامناسب بودن سردرگمی آنها را مشخص می کند
2. But others wonder if it breaches an ethical code drawn up the International Cremation Federation, a body set up in 1937 to promote and provide information on cremation practice.
[ترجمه ترگمان]اما برخی دیگر در شگفتی هستند که آیا نقض قانون اخلاقی فدراسیون بین المللی cremation است که در سال ۱۹۳۷ تشکیل شد تا اطلاعات مربوط به روش دفن زباله را ترویج و ارائه نماید
[ترجمه گوگل]اما دیگران می پرسند که اگر کد اخلاقی را نقض کند، فدراسیون بین المللی خلع سلاح را که بدنبال آن در سال 1937 برای ترویج و ارائه اطلاعات در مورد اقدامات خلاقانه صورت گرفته بود، تدوین کرد
[ترجمه گوگل]اما دیگران می پرسند که اگر کد اخلاقی را نقض کند، فدراسیون بین المللی خلع سلاح را که بدنبال آن در سال 1937 برای ترویج و ارائه اطلاعات در مورد اقدامات خلاقانه صورت گرفته بود، تدوین کرد
3. The ethical code by which physicians traditionally conduct themselves is based on the relationship between the physician and the patient: both work toward the goal of improving or maintaining health.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی که پزشکان به طور سنتی خودشان را هدایت می کنند براساس رابطه بین پزشک و بیمار است: هر دو به سمت هدف بهبود یا حفظ سلامتی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]کد اخلاقی که پزشکان به طور سنتی خود را انجام می دهند، مبتنی بر رابطه بین پزشک و بیمار است: هر دو به سمت هدف بهبود یا حفظ سلامت تلاش می کنند
[ترجمه گوگل]کد اخلاقی که پزشکان به طور سنتی خود را انجام می دهند، مبتنی بر رابطه بین پزشک و بیمار است: هر دو به سمت هدف بهبود یا حفظ سلامت تلاش می کنند
4. At that time, the concept of the feudal ethical code is still serious, women should not be public appearances, had signed "Mad Phoenix", and care brother Jiangfeng transmitted.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، مفهوم اصول اخلاقی فئودالی هنوز جدی است، اما زنان نباید ظاهر عمومی داشته باشند و \"ققنوس دیوانه\" را امضا کرده باشند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مفهوم کد اخلاقی فئودالی همچنان جدی است، زنان نباید حضور عمومی داشته باشند، «فینیکس دیوانه» امضا کرده اند، و برادر مراقبت جیانگفنگ فرستاده شده است
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مفهوم کد اخلاقی فئودالی همچنان جدی است، زنان نباید حضور عمومی داشته باشند، «فینیکس دیوانه» امضا کرده اند، و برادر مراقبت جیانگفنگ فرستاده شده است
5. There is no need to spell out the ethical code for scientific research and grants management, as most of the power brokers in Chinese research were educated in industrialized countries.
[ترجمه ترگمان]نیازی به هجی کردن قوانین اخلاقی برای تحقیقات علمی و مدیریت مالی نیست، چرا که بیشتر واسطه های قدرت در تحقیقات چین در کشورهای صنعتی تحصیل کرده بودند
[ترجمه گوگل]نیازی به توضیح کدهای اخلاقی تحقیق علمی و مدیریت کمک هزینه وجود ندارد، زیرا بیشتر کارگزاران قدرت در تحقیقات چینی در کشورهای صنعتی تحصیل کرده اند
[ترجمه گوگل]نیازی به توضیح کدهای اخلاقی تحقیق علمی و مدیریت کمک هزینه وجود ندارد، زیرا بیشتر کارگزاران قدرت در تحقیقات چینی در کشورهای صنعتی تحصیل کرده اند
6. Modern credit covering virtue or individual self-cultivation, ethical code or public morality is bound to be represented by the arrangement of social system.
[ترجمه ترگمان]اعتبار مدرن که فضیلت یا تزکیه فردی را پوشش می دهد، اصول اخلاقی یا اخلاق عمومی را می توان با آرایش سیستم اجتماعی نشان داد
[ترجمه گوگل]اعتبار مدرن شامل فضیلت یا خودپنداره فردی، کد اخلاقی یا اخلاق عمومی است که باید از منظر نظام اجتماعی بیان شود
[ترجمه گوگل]اعتبار مدرن شامل فضیلت یا خودپنداره فردی، کد اخلاقی یا اخلاق عمومی است که باید از منظر نظام اجتماعی بیان شود
7. We have embodied the highest possible standards in our ethical codes.
[ترجمه ترگمان]ما بهترین استانداردهای ممکن را در قوانین اخلاقی خود گنجانده ایم
[ترجمه گوگل]ما بالاترین استانداردهای ممکن را در قوانین اخلاقی ما ترسیم کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما بالاترین استانداردهای ممکن را در قوانین اخلاقی ما ترسیم کرده ایم
8. In general, unprofessional conduct refers to any action that violates the rules or ethical code of the teaching profession.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، رفتار غیر حرفه ای به هر عملی اشاره دارد که قواعد یا اصول اخلاقی حرفه تدریس را نقض می کند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، رفتار غیر حرفه ای به هر گونه اقداماتی که نقض قوانین یا کد اخلاقی حرفه تدریس اشاره دارد اشاره دارد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، رفتار غیر حرفه ای به هر گونه اقداماتی که نقض قوانین یا کد اخلاقی حرفه تدریس اشاره دارد اشاره دارد
9. Song Dynasty was the mature period: The feudal system strengthened and economy developed, culture became orthodox and the feudal ethical code was perfect.
[ترجمه ترگمان]سلسله سانگ دوره بلوغ بود: نظام فئودالی تقویت شده و اقتصاد توسعه یافت، فرهنگ orthodox شد و قوانین اخلاقی ملوک الطوایفی بی نقص بودند
[ترجمه گوگل]سلسله آهنگ دوران بالغ بود: سیستم فئودالی تقویت شد و اقتصاد توسعه یافت، فرهنگ به ارتدکس تبدیل شد و کد اخلاقی فئودالی کامل بود
[ترجمه گوگل]سلسله آهنگ دوران بالغ بود: سیستم فئودالی تقویت شد و اقتصاد توسعه یافت، فرهنگ به ارتدکس تبدیل شد و کد اخلاقی فئودالی کامل بود
10. She grew up in a democracy and freedom of the family, there are many strange ideas, not bound to comply with the feudal ethical code.
[ترجمه ترگمان]او در یک دموکراسی و آزادی خانواده بزرگ شد، ایده های عجیب و غریب زیادی وجود دارد که ملزم به پیروی از قوانین اخلاقی فئودالی نیستند
[ترجمه گوگل]او در دموکراسی و آزادی خانواده بزرگ شده است، ایده های عجیب و غریب زیادی وجود دارد که نباید با قوانین اخلاقی فئودال مطابقت داشته باشد
[ترجمه گوگل]او در دموکراسی و آزادی خانواده بزرگ شده است، ایده های عجیب و غریب زیادی وجود دارد که نباید با قوانین اخلاقی فئودال مطابقت داشته باشد
11. By image comparison of two women in the works, we could see that the independent women were gradually shackled by the feudal ethical code with the establishment of feudal ethics.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه تصویر دو زن در این آثار، ما می توانیم ببینیم که زنان مستقل به تدریج با نظام اخلاقی ملوک الطوایفی با ایجاد اصول اخلاقی فئودالی محدود شده اند
[ترجمه گوگل]با مقایسه تصویر دو زن در آثار، می توان دید که زنان مستقل به تدریج توسط قانون اخلاقی فئودال با ایجاد اخلاق فئودالی متلاشی می شوند
[ترجمه گوگل]با مقایسه تصویر دو زن در آثار، می توان دید که زنان مستقل به تدریج توسط قانون اخلاقی فئودال با ایجاد اخلاق فئودالی متلاشی می شوند
12. He told me that he couldn't because the ownership of his contract was a mix between clubs and people, and Juventus have an ethical code.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که نمی تواند به این دلیل که مالکیت قرارداد او ترکیبی بین باشگاه ها و مردم است و یوونتوس یک کد اخلاقی دارد
[ترجمه گوگل]او به من گفت که نمی تواند دلیل این باشد که مالکیت قراردادش ترکیبی از باشگاه ها و مردم است و یوونتوس یک کد اخلاقی دارد
[ترجمه گوگل]او به من گفت که نمی تواند دلیل این باشد که مالکیت قراردادش ترکیبی از باشگاه ها و مردم است و یوونتوس یک کد اخلاقی دارد
13. The conflict between the Taoist naturism and the Confucian ethical code reflected from ideology to real political life inevitably.
[ترجمه ترگمان]کش مکش میان the naturism و اصول اخلاقی کنفوسیوسی که از ایدئولوژی به زندگی سیاسی واقعی منعکس می شد
[ترجمه گوگل]درگیری بین طبیعت طوفان تائو و کد اخلاقی کنفوسیوس، ناگزیر از ایدئولوژی تا زندگی سیاسی واقعی انعکاس یافت
[ترجمه گوگل]درگیری بین طبیعت طوفان تائو و کد اخلاقی کنفوسیوس، ناگزیر از ایدئولوژی تا زندگی سیاسی واقعی انعکاس یافت
14. In this paper, the authors deal with the restricting effect of the feudal ethical code on the development of gynecology and obstetrics, and on the achievement of physicians.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نویسندگان با محدود کردن تاثیر قوانین اخلاقی فئودالی بر رشد زنان مامایی و مامایی و پیشرفت پزشکان سروکار دارند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسندگان با تأثیر محدود کننده قوانین اخلاقی فئودالی بر توسعه زنان و مامایی و پیشرفت پزشکان مقابله می کنند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسندگان با تأثیر محدود کننده قوانین اخلاقی فئودالی بر توسعه زنان و مامایی و پیشرفت پزشکان مقابله می کنند
پیشنهاد کاربران
منشور اخلاقی
کلمات دیگر: