کلمه جو
صفحه اصلی

wisconsin


ایالت ویسکانسین (در امریکا پایتخت: 145438 - madison کیلومترمربع)

انگلیسی به فارسی

ویسکانسین


ایالت ویسکانسین (در آمریکا پایتخت: 145438 - Madison کیلومترمربع)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Wisconsinite (n.)
• : تعریف: a midwestern U.S. state between Minnesota and Lake Michigan. (abbr.: WI)

• state in the north central united states

جملات نمونه

1. She has an uncle who lives in Wisconsin.
[ترجمه ترگمان]او یک دایی دارد که در ویسکانسین زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او یک عموی دارد که در ویسکانسین زندگی می کند

2. The Wisconsin experiment proved one could cobble together a fair approximation of a prairie.
[ترجمه ترگمان]تجربه ویسکانسین ثابت کرد که می توان تقریب خوبی از چمن زار چمن را کنار هم گذاشت
[ترجمه گوگل]آزمایشی ویسکانسین ثابت کرد که میتواند یک تقریب منصفانه از یک پرپیچ و خم را با هم ترکیب کند

3. New York cheddar cheese is different from Wisconsin cheddar cheese.
[ترجمه ترگمان]پنیر چدار نیویورک با پنیر چدار ویسکانسین متفاوت است
[ترجمه گوگل]پنیر چردر نیویورک متفاوت از پنیر ویسکانسین چردر است

4. Wisconsin required school attendance until the age of
[ترجمه ترگمان]ویسکانسین برای حضور در مدارس تا عصر حاضر مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]ویسکانسین نیاز به حضور در مدارس تا سن سال دارد

5. In Wisconsin, the maximum profit is being written into the contracts.
[ترجمه ترگمان]در ویسکانسین، بیش ترین سود در قراردادها نوشته شده است
[ترجمه گوگل]در ویسکانسین، حداکثر سود در قراردادها نوشته می شود

6. It was odd to me that Wisconsin Steel finally had a real union, just as the place technically ceased to exist.
[ترجمه ترگمان]برای من عجیب بود که شرکت فولاد Wisconsin در نهایت یک اتحادیه واقعی داشت، درست همان طور که به لحاظ فنی به لحاظ فنی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]برای من عجیب بود که ویسکانسین فولاد در نهایت یک اتحادیه واقعی داشت، درست همانطور که از لحاظ فنی از بین رفت

7. Gaylord Nelson of Wisconsin, in a taped statement broadcast at the news conference.
[ترجمه ترگمان]Gaylord نلسون از ویسکانسین، در یک بیانیه ضبط شده در کنفرانس خبری
[ترجمه گوگل]Gaylord Nelson از ویسکانسین، در یک نشانه ضبط شده در کنفرانس خبری

8. The conversation turned to the Wisconsin primary of the previous year.
[ترجمه ترگمان]این مکالمه به the ویسکانسین در سال گذشته تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این گفتگو به ابتکار ویسکانسین سال گذشته تبدیل شده است

9. In Wisconsin and Michigan the future of state education is a central issue.
[ترجمه ترگمان]در ویسکانسین و میشیگان آینده آموزش دولتی مساله اصلی است
[ترجمه گوگل]در ویسکانسین و میشیگان، آینده آموزش و پرورش دولتی یک مسئله اصلی است

10. The closing of Wisconsin Steel was, in many ways, like an earthquake.
[ترجمه ترگمان]بسته شدن فولاد Wisconsin از بسیاری جهات مانند یک زلزله بود
[ترجمه گوگل]بسته شدن ویسکانسین فولاد، به طرق مختلف، مانند یک زلزله بود

11. Buchanan had made inroads in Wisconsin, where one early poll had him tied with Dole.
[ترجمه ترگمان]بیوکنن در ویسکانسین پیشرفت کرده بود، جایی که یک رای گیری اولیه او را به دول محدود کرده بود
[ترجمه گوگل]بوچانان در ایالت ویسکانسین درگیر شد، جایی که یک نظرسنجی اولیه او را با Dole متصل کرد

12. The sites in Maine and Wisconsin selected for the new mills were far from ideal.
[ترجمه ترگمان]این مکان ها در ایالت مین و ویسکانسین انتخاب شده برای کارخانه های جدید بسیار دور از ایده آل بودند
[ترجمه گوگل]سایت های مین و ویسکانسین برای کارخانه های جدید انتخاب شده اند از ایده آل دور بودند

13. But then Wisconsin proved Washington wrong; while spending per family has increased, overall spending has declined with the caseload.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن ویسکانسین اشتباه واشنگتن را ثابت کرد؛ در حالی که مخارج برای هر خانواده افزایش یافته است، هزینه های کلی با the کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]اما پس از آن ویسکانسین اشتباه واشنگتن را ثابت کرد در حالی که هزینه های هر خانواده افزایش یافته است، هزینه های کلی با هزینه مورد نیاز کاهش یافته است

14. When Dole arrived in Wisconsin three days later to give his speech, newspaper articles were quoting Clinton on welfare.
[ترجمه ترگمان]وقتی دول سه روز بعد به ویسکانسین وارد شد تا سخنرانی خود را بیان کند، مقالات روزنامه ای به کلینتون درباره رفاه اشاره داشتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که دول سه روز بعد در ویسکانسین به سخنرانی خود رسید، مقالات روزنامه ها به کلینتون درباره رفاه نقل مکان کردند


کلمات دیگر: