کلمه جو
صفحه اصلی

peso


(واحد اصلی پول کشورهای شیلی، کلمبیا، کوبا، مکزیک، فیلیپین، اروگوئه و جمهوری دومینیکن) پزو، پسو، مسکوک امریکای جنوبی

انگلیسی به فارسی

پسو، مسکوک آمریکای جنوبی


پزو، پسو، مسکوک امریکای جنوبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: pesos
(1) تعریف: the chief monetary unit of Argentina, Chile, Colombia, Cuba, the Dominican Republic, Guinea-Bissau, Mexico, and the Philippines, equaling one hundred centavos.

(2) تعریف: the chief monetary unit of Uruguay, equaling one hundred centesimos.

(3) تعریف: a silver coin formerly in circulation in Spain and Spanish America, worth eight reals; piece of eight.

• unit of currency used in several latin american countries (with a different value in each nation)

جملات نمونه

1. Last year Mexico was forced to devalue the peso.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، مکزیک مجبور شد پز وی را به \"پزو\" برساند
[ترجمه گوگل]سال گذشته مکزیک مجبور شد پزو را کاهش دهد

2. The government decided to allow the peso to float freely.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفت به \"پزو\" اجازه حرکت آزادانه (float)را بدهد
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت اجازه دهد پزو آزادانه شنا کند

3. A large real depreciation of the peso has also helped, boosting exports in 1995 by over 30 percent in dollar terms.
[ترجمه ترگمان]کاهش شدید واقعی \"پزو\" نیز به افزایش صادرات در سال ۱۹۹۵ تا بیش از ۳۰ درصد از شرایط دلار کمک کرده است
[ترجمه گوگل]کاهش واقعی واقعی پزو همچنین باعث افزایش صادرات در سال 1995 بیش از 30 درصد در ارزش دلار شد

4. Others withdrew billions more, driving down the peso in a speculative panic.
[ترجمه ترگمان]بقیه میلیاردها دلار دیگر بیرون کشیدند و \"پزو\" را با وحشتی نظری به پایین راندند
[ترجمه گوگل]دیگران میلیاردها دلار بیشتر را رد کردند و پزو را در یک ترس و واهمه پیچیدند

5. The peso has firmed, inflation has slowed and economic growth has resumed.
[ترجمه ترگمان]\"پزو\" روشن ساخته است، تورم کاهش یافته و رشد اقتصادی مجددا آغاز شده است
[ترجمه گوگل]پزو معتقد است، تورم به سرعت کاهش یافته است و رشد اقتصادی از سر گرفته شده است

6. The trade deficit will grow, pushing the peso down, which will raise inflation.
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری رشد خواهد کرد و \"پزو\" را به پایین هل می دهد، که تورم را بالا می برد
[ترجمه گوگل]کسری تجاری رشد خواهد کرد، فشار پایین peso را افزایش خواهد داد که موجب افزایش تورم خواهد شد

7. Peso bears could therefore push against the exchange rate only by liquidating their long positions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین خرس ها می توانند تنها با از بین بردن جایگاه بلند خود به نرخ مبادله فشار بیاورند
[ترجمه گوگل]بنابراین، خرس های خاردار می توانند علی رغم نرخ ارز، تنها با انحلال مواضع بلند خود

8. The 24400 million peso budget involved increasing spending by 1 9 percent over the adjusted 1990 budget of 20800 million pesos.
[ترجمه ترگمان]بودجه \"۲۴۴۰۰ میلیون پزو\" شامل افزایش هزینه های افزایشی ۱ درصد نسبت به بودجه سال ۱۹۹۰ of میلیون پزو می باشد
[ترجمه گوگل]بودجه 24400 میلیون پزوی هزینه های افزایش 9/9 درصد در بودجه سال جاری 20800 میلیون پزو را افزایش داد

9. The nominal daily devaluation of the peso was halved from 40 to 20 pesos.
[ترجمه ترگمان]ارزش اسمی ارزش اسمی \"پزو\" از ۴۰ به ۲۰ پزو به نصف کاهش یافت
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش اسمی روزانه پزو از 40 تا 20 پزو به نصف کاهش یافت

10. Then came the sudden peso devaluation that December, and Jimenez pulled out $ 70 million more.
[ترجمه ترگمان]سپس، کاهش ناگهانی ارزش پزو در دسامبر، و Jimenez ۷۰ میلیون دلار دیگر را کاهش داد
[ترجمه گوگل]پس از آن کاهش ارزش ناگهانی پزو در دسامبر به پایان رسید و جیمنز 70 میلیون دلار بیشتر کرد

11. At the same time the peso was devalued by 600 % and inflation soared over consumers' purchasing power declined.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، \"پزو\" برابر با ۶۰۰ درصد کاهش یافت و تورم بیش از حد قدرت خرید مصرف کنندگان را افزایش داد
[ترجمه گوگل]در همان زمان، پزو 600 درصد کاهش یافت و تورم افزایش یافت و قدرت خرید مصرف کننده کاهش یافت

12. Last week, the Mexican peso touched an all-time low versus the dollar, prompting the government to intervene in the foreign-exchange market.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته، \"peso مکزیکی\" در مقابل دلار به مقدار بسیار کمی دست زد و دولت را بر آن داشت تا در بازار ارز خارجی دخالت کند
[ترجمه گوگل]هفته گذشته، پزوی مکزیک، در مقایسه با دلار، همیشه پایین بود و دولت را مجبور به دخالت در بازار ارز خارجی کرد

13. One idea is to repeg the "convertible peso " at par to the dollar.
[ترجمه ترگمان]یک ایده این است که \"پزو\" برابر با دلار را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]یک ایده این است که 'پزوی قابل تبدیل' را در برابر دلار تغییر دهد

14. The Philippine Peso, Dominican Republic Peso, East Caribbean Dollar and Indonesian Rupiah have all been introduced for the first time on Travelex. co.
[ترجمه ترگمان]جمهوری دومینیکن، جمهوری دومینیکن، جمهوری دومینیکن، دلار کاراییب شرقی و روپیه باندا برای اولین بار در Travelex معرفی شده اند هم کاری
[ترجمه گوگل]پزوی فیلیپین، پزوی جمهوری دومینیکن، دلار شرق کارائیب و روپیه اندونزی برای اولین بار در Travelex معرفی شده اند شرکت

15. Currencies such as the Brazilian real and Mexican peso dropped toward their lowest levels in a year as global markets tumbled as concerns grew about a potential Greek default.
[ترجمه ترگمان]Currencies مانند the واقعی برزیلی و مکزیکی به سمت پایین ترین سطح خود در سال سقوط کردند چون بازارهای جهانی به دلیل نگرانی ها در مورد عدم پرداخت بدهی بالقوه یونان به پایین سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]ارزها مانند پزوی واقعی و مکزیکی برزیل در یک سال به پایین ترین سطح خود رسیدند؛ زیرا بازارهای جهانی به دلیل نگرانی در مورد احتمال پیش بینی یونان افزایش یافتند


کلمات دیگر: