کلمه جو
صفحه اصلی

unthankful


ناسپاس، حق نشناس، نمک نشناس، ناستوده

انگلیسی به فارسی

ناسپاس، حق نشناس، نمک نشناس


مورد قدردانی قرار نگرفته، ناستوده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unthankfully (adv.), unthankfulness (n.)
(1) تعریف: offering no thanks or gratitude; not grateful.
متضاد: thankful

- a spoiled, unthankful child
[ترجمه ترگمان] بچه لوس و unthankful،
[ترجمه گوگل] یک بچه خراب و ناراحت کننده

(2) تعریف: not appreciated or rewarded; thankless.

- an unthankful job
[ترجمه ترگمان] شغل unthankful
[ترجمه گوگل] شغلی ناخوشایند

• ungrateful, not thankful; not repaid with thanks, thankless

جملات نمونه

1. The unthankful heart. . . discovers no mercies; but let the thankful heart sweep through the day and, as the magnet finds the iron, so it will find, in every hour, some heavenly blessings! Henry Ward Beecher
[ترجمه ترگمان]قلب unthankful هیچ mercies نشان نمی دهد، اما اجازه بدهید که آن روز خدا خدا را شکر کند، اما اگر اهن ربا آهن را پیدا کند، در هر ساعت یک موهبت آسمانی پیدا خواهد کرد! \" هنری وارد \"
[ترجمه گوگل]قلب ناراحت کننده هیچ رحمی را نمی بیند اما اجازه دهید که قلب شکرگزاری از روز عبور کند و به عنوان آهنربا آهن را پیدا کند، بنابراین، در هر ساعت، برخی از برکت های بهشتی پیدا خواهد شد! هنری بخش Beecher

2. The unthankful heart discovers no mercies; but the thankful heart will find, in every hour, some heavenly blessings. Henry Ward Beecher
[ترجمه ترگمان]قلب مهربان هیچ mercies را در خود نمی یابد، اما قلب سپاسگزار در هر ساعت، از نعمت های الهی بهره مند خواهد شد هنری وارد Beecher
[ترجمه گوگل]قلب ناخوشایند هیچ رحمی را نمی بیند؛ اما قلب سپاسگزار در هر ساعت، برخی از برکتات آسمانی را پیدا خواهد کرد هنری بخش Beecher

3. An unthankful Christian is a defeated Christian for he has lost his joy.
[ترجمه ترگمان]یک مسیحی unthankful یک مسیحی شکست خورده است، زیرا شادی خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]یک مسیحی ناراضی مسیحی شکست خورده است زیرا او شادی خود را از دست داده است

4. She was unthankful to her boy friend for his gift.
[ترجمه ترگمان]او برای هدیه دادن به دوستش به عنوان دوست پسرش به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]او برای دوست پسر او برای هدیه خود ناراضی بود

5. Stop weeping for such an unthankful man like him!
[ترجمه ترگمان]برای چنین مردی مثل او گریه نکن!
[ترجمه گوگل]برای گریستن از چنین مردی ناراحت کننده مثل او گریه کن!

6. He was not unthankful for that.
[ترجمه ترگمان]از این بابت مطمئن نبود
[ترجمه گوگل]او برای آن ناکام بود

7. Can we ask God today to keep us from ever being unthankful to him or ever wanting our own way instead of his?
[ترجمه ترگمان]آیا ما امروز می توانیم از خدا بخواهیم که ما را از این که به جای او باشیم به او نزدیک نگه داریم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم امروز از خدا بپرسیم که ما را از اینکه تا به حال ناسازگار با او بوده و یا هرگز مایل به راه خود به جای او نیست، نگه دارد؟


کلمات دیگر: