بد بینانه، ازروی بد بینی
pessimistically
بد بینانه، ازروی بد بینی
انگلیسی به فارسی
بدبینانه
انگلیسی به انگلیسی
• in a pessimistic manner, in the manner of always expecting the worst, in the manner of seeing the negative side of situations
جملات نمونه
1. "But it'll not happen," she concluded pessimistically.
[ترجمه ترگمان]او در پایان گفت: \" اما این اتفاق نخواهد افتاد \"
[ترجمه گوگل]'اما این اتفاق نمی افتد،' او بدبینانه نتیجه گیری کرد
[ترجمه گوگل]'اما این اتفاق نمی افتد،' او بدبینانه نتیجه گیری کرد
2. Specifies if records are updated pessimistically or optimistically.
[ترجمه ترگمان]مشخص می کند که آیا سوابق pessimistically یا خوش بینانه به روز شده یا خیر
[ترجمه گوگل]مشخص می کند که پرونده ها به صورت پراکنده یا خوش بینانه به روز می شوند
[ترجمه گوگل]مشخص می کند که پرونده ها به صورت پراکنده یا خوش بینانه به روز می شوند
3. German Ministry of Economic Affairs report pessimistically said that at present, all of 2009 the economy was better than expected negative 3% are not very realistic.
[ترجمه ترگمان]report pessimistically، وزیر امور اقتصادی آلمان، اظهار داشت که در حال حاضر، در سراسر سال ۲۰۰۹، اقتصاد بهتر از ۳ درصد منفی مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]وزارت اقتصاد آلمان گزارش بدبینانه گفت که در حال حاضر، در تمام سال 2009 اقتصاد بهتر از انتظار می رود منفی 3٪ بسیار واقع بینانه نیست
[ترجمه گوگل]وزارت اقتصاد آلمان گزارش بدبینانه گفت که در حال حاضر، در تمام سال 2009 اقتصاد بهتر از انتظار می رود منفی 3٪ بسیار واقع بینانه نیست
4. Some people even pessimistically think that in general the trend of people's health is decreasing.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد حتی فکر می کنند که در کل روند سلامت مردم در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]برخی افراد حتی بدبینانه فکر می کنند که به طور کلی روند سلامت مردم کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]برخی افراد حتی بدبینانه فکر می کنند که به طور کلی روند سلامت مردم کاهش می یابد
5. You think of marriage pessimistically. You don apost think happy marriages exist anymore.
[ترجمه ترگمان]شما درباره ازدواج فکر می کنید شما فکر نمی کنید که ازدواج شاد دیگر وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]شما ازدواج بدبینانه فکر می کنید شما به این فکر میکنید که ازدواجهای شاد دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]شما ازدواج بدبینانه فکر می کنید شما به این فکر میکنید که ازدواجهای شاد دیگر وجود دارد
6. Others pessimistically dismissed the likelihood that China's increasing prosperity would continue to lift all boats.
[ترجمه ترگمان]سایرین pessimistically این احتمال را رد کردند که افزایش رفاه چین به بالا بردن همه قایق ها ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]دیگران به راحتی این احتمال را رد کردند که رونق اقتصادی چینی ادامه یابد و تمام قایقها را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]دیگران به راحتی این احتمال را رد کردند که رونق اقتصادی چینی ادامه یابد و تمام قایقها را از بین ببرد
7. He evaluated his chances for survival rather pessimistically.
[ترجمه ترگمان]او شانس خود برای بقا را به جای pessimistically ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]او شانس خود را برای بقا و نه بدبینانه ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]او شانس خود را برای بقا و نه بدبینانه ارزیابی کرد
8. Will say pessimistically from this angle, false news a day net, avoid hard.
[ترجمه ترگمان]ویل می گوید، از این زاویه، اخبار دروغ، تور روز، دوری کنید
[ترجمه گوگل]از این زاویه بدبینانه می گویند، روزی دروغین خالص، اجتناب از سختی
[ترجمه گوگل]از این زاویه بدبینانه می گویند، روزی دروغین خالص، اجتناب از سختی
9. The moral of this story: never listen to those who were used to thinking pessimistically!
[ترجمه ترگمان]اخلاقی این داستان: هرگز به کسانی که برای فکر کردن به pessimistically عادت کرده اند، گوش نکنید
[ترجمه گوگل]اخلاقیات این داستان هرگز به کسانی که به فکر بدبینانه بودند مورد توجه قرار نگرفت!
[ترجمه گوگل]اخلاقیات این داستان هرگز به کسانی که به فکر بدبینانه بودند مورد توجه قرار نگرفت!
10. The author analyses the Humboldt Idea and modern graduate education pessimistically from five different dimensions.
[ترجمه ترگمان]مولف، ایده Humboldt و تحصیلات تکمیلی فارغ التحصیل را از پنج بعد مختلف تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده این مقاله را از لحاظ ذهنی از پنج ابعاد مختلف، از ایده های هامبولت و مدرک تحصیلی فارغ التحصیلان بررسی می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده این مقاله را از لحاظ ذهنی از پنج ابعاد مختلف، از ایده های هامبولت و مدرک تحصیلی فارغ التحصیلان بررسی می کند
پیشنهاد کاربران
( قید ) :بطور بدبینانه
کلمات دیگر: