کلمه جو
صفحه اصلی

with difficulty

انگلیسی به انگلیسی

• not easily, with a great effort

جملات نمونه

1. The old lady can mount the stairs only with difficulty.
[ترجمه ترگمان]پیرزن فقط با زحمت از پله ها بالا می رود
[ترجمه گوگل]بانوی پیر می تواند تنها با مشکل به سمت پله ها برود

2. The old lady climbed up the stairs with difficulty.
[ترجمه ترگمان]پیرزن با زحمت از پله ها بالا رفت
[ترجمه گوگل]بانوی پیر با پیچیدگی های پله ها بالا رفت

3. These things can be arranged with difficulty.
[ترجمه ترگمان]این چیزها را می توان با مشکل حل کرد
[ترجمه گوگل]این چیزها را می توان با مشکلاتی تنظیم کرد

4. The detective-constable picked out the words with difficulty.
[ترجمه ترگمان]ژاندارم با زحمت کلمات را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]کارآگاه - مشروط کلمات را با مشکل روبرو می کند

5. Only by coming to grips with difficulty can you realize your full potential.
[ترجمه ترگمان]فقط با رسیدن به مشکل، توانایی بالقوه شما را درک می کنید
[ترجمه گوگل]تنها با درک سختی می توانید پتانسیل کامل خود را درک کنید

6. He was pushing a handtruck with difficulty.
[ترجمه ترگمان]او به سختی از کوره در می رفت
[ترجمه گوگل]او با دشواری دستگیر شد

7. I stumbled through the piano piece with difficulty.
[ترجمه ترگمان]با زحمت از پشت پیانو گذشتم
[ترجمه گوگل]من از طریق قطعه پیانو با مشکل مواجه شدم

8. I obtained this record for you with difficulty.
[ترجمه ترگمان]من این پرونده رو با مشکل بدست آوردم
[ترجمه گوگل]این رکورد را برای شما به دست آوردم

9. With difficulty, she rolled her body into a more comfortable position .
[ترجمه ترگمان]با زحمت بدنش را به یک حالت راحت تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]با دشواری، او بدن خود را در یک موقعیت راحت تر قرار داد

10. The situation was fraught with difficulty.
[ترجمه ترگمان]این وضع پر از اشکال بود
[ترجمه گوگل]وضعیت دشوار بود

11. The elderly woman climbs up the stairs with difficulty.
[ترجمه ترگمان]پیرزن با زحمت از پله ها بالا می رود
[ترجمه گوگل]زن سالخورده با مشکلی روبرو می شود

12. With difficulty she managed to pull his dead weight onto the bed.
[ترجمه ترگمان]با زحمت توانسته بود بار سنگین خود را روی تخت بکشد
[ترجمه گوگل]با دشواری او موفق به کشیدن وزن مرده خود را بر روی تخت

13. The expedition through the jungle was fraught with difficulty and danger.
[ترجمه ترگمان]سفر در جنگل پر از اشکال و خطر بود
[ترجمه گوگل]امداد از طریق جنگل با سختی و خطر فراوان بود

14. He got to his feet with difficulty.
[ترجمه ترگمان]با زحمت از جایش بلند شد
[ترجمه گوگل]او به سختی به پاهای خود رسید


کلمات دیگر: