کلمه جو
صفحه اصلی

wistfulness


اشتیاق، ارزومندی، توجه، دقت

انگلیسی به فارسی

وحشی


انگلیسی به انگلیسی

• pensive yearning, dreamy longing (especially for someone or something in the past); sadness; melancholy

جملات نمونه

1. There was a little wistfulness about these village girls when they looked at the rich convent girls in their expensive clothes.
[ترجمه ترگمان]در این دختران دهاتی هیچ یک از این دختران دهاتی که لباس های گران قیمت خود را می پوشیدند یک نوع حسرت به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در مورد این دختران روستایی، هنگامی که آنها را در لباس های گرانقیمت دختران مونث غنی نگاه می کرد، کمی عاقلانه بود

2. They detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه ترگمان]یک نوع حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه گوگل]آنها صدای خود را درک می کنند

3. Still, there is a shade of wistfulness as she suggests that people are happiest in their childhood and youth.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک نوع حسرت از حسرت وجود دارد که نشان می دهد مردم در دوران کودکی و جوانی خود احساس شادی می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، سایه ای از وحشی وجود دارد که نشان می دهد مردم در دوران کودکی و جوانان شادتر هستند

4. I sensed her wistfulness when she talked about vacations her relatives took.
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به تعطیلات با قوم و خویش صحبت می کرد، با این حسرت و اشتیاق احساس می کردم
[ترجمه گوگل]وقتی او درباره تعطیلاتی که خویشاوندانش در آن زمان داشت صحبت کرد، عصبانی او شد

5. I can give U 3 wistfulness . . . the fairy said.
[ترجمه ترگمان]پری گفت: من می تونم یک نوع حسرت به U بزنم
[ترجمه گوگل]من می توانم U 3 wistfulness را بدهم پری گفت:

6. Derman explained recently with a tinge of wistfulness, sitting in his office at Columbia, where he is now a professor of finance and a risk management consultant with Prisma Capital Partners.
[ترجمه ترگمان]Derman اخیرا با یک نوع حسرت توضیح داد که در دفترش در کلمبیا نشسته و در آنجا استاد امور مالی و مشاور مدیریت ریسک با شرکای Prisma کپیتال است
[ترجمه گوگل]دیرام اخیرا با رنگ آمیزی از کارآمدی توضیح داده و در دفتر خود در کلمبیا نشسته است، در حال حاضر او استاد امور مالی و مشاور مدیریت ریسک با شرکا Prisma Capital Partners است

7. But aides say they detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه ترگمان]اما دستیاران می گویند که آن ها یک تکه از حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه گوگل]اما همکاران می گویند که در صدای خود کمی عصبانی هستند

8. Her deep green eyes were made up expertly and there was a wistfulness in them that pierced Roy's heart.
[ترجمه ترگمان]چشمان سبز عمیق او ماهرانه درست شده بود و یک نوع حسرت در آن ها بود که قلب روی را شکافت
[ترجمه گوگل]چشمان سبز عمیقش به طرز ماهرانه ای ساخته شده بود و در آن ها عصبانی بود که قلب روی را متورم می کرد

9. She had been a scamp in those days, he said, sighing with exaggerated wistfulness.
[ترجمه ترگمان]و با حسرت فراوان آه کشید و گفت: این روزها یک مرد رذل بود
[ترجمه گوگل]او گفت: 'او در آن روزها درهم شکسته بود و با عجله غریبانه درگیر بود

10. But Ads said aides say they a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه ترگمان]اما آگهی ها گفته بودند که دستیاران می گویند از یک نوع حسرت در صدایش نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]اما آگهی ها می گویند که طرفداران می گویند که آنها کمی در مورد صدای خود می گویند

11. But Ads said aides say they detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه ترگمان]اما آگهی ها گفته بودند که دستیاران می گویند آن ها یک تکه از حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه گوگل]اما آگهی ها می گویند که متصدیان می گویند که در صدای خود کمی عصبانی هستند

12. How this worked out in her personal actions was to be seen only in a slightly accentuated wistfulness, a touch of which was in every task.
[ترجمه ترگمان]اینکه چگونه این کار در کاره ای شخصی او موثر واقع شد، تنها با یک نوع حسرت و با اشتیاقی که هر کار را در بر می گرفت، دیده می شد
[ترجمه گوگل]چگونه این کار را در اقدامات شخصی خود انجام داد، فقط باید در یک وضوح کمی تأکید شده باشد، لمس آن در هر کاری بود

13. But her mind still retained all of the heart-innocence, and unsophistication of her youth; a certain gentle wistfulness was the only outward change in her demeanour.
[ترجمه ترگمان]اما ذهنش هنوز تمام عواطف و معصومیت جوانی را در خود حفظ کرده بود و یک نوع حسرت ملایم تنها تغییر ظاهری در طرز رفتار او بود
[ترجمه گوگل]اما ذهن او هنوز تمام قلب بیگناهی و ناتوانی جوانانش را حفظ کرد یک تردید ملموس تنها تغییر بیرونی در رفتار او بود

14. But talk to many an inhabitant of today's big cities and you soon detect a rural background, and often a slight wistfulness with it.
[ترجمه ترگمان]اما با بسیاری از ساکنین شهرهای بزرگ امروزی صحبت کنید و به زودی یک پس زمینه روستایی پیدا می کنید، و اغلب یک حسرت سبک با آن است
[ترجمه گوگل]اما با بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ امروز صحبت کنید و به زودی یک پس زمینه روستایی را پیدا کنید و اغلب کمی با آن عجله دارید

15. But manned space flight in America is now in mothballs, and in these dispirited times even the pride visitors take in the dam is mingled with wistfulness.
[ترجمه ترگمان]اما پرواز فضایی با سرنشین در آمریکا در حال حاضر پر از گلوله های نفتالین است، و در این اوقات dispirited حتی the که در سد می گیرند با اشتیاق مخلوط می شوند
[ترجمه گوگل]اما پرواز فضایی منفجر شده در آمریکا در حال حاضر در ماتبول ها است و در این زمان های رنج آور، حتی بازدید کنندگان غرور و افتخار سد را با پیچیدگی ترکیب می کند


کلمات دیگر: