کلمه جو
صفحه اصلی

unwounded

انگلیسی به فارسی

بی رحم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of wounded.

• uninjured, not wounded

جملات نمونه

1. She unwound the wool from the ball.
[ترجمه ترگمان]پشم را از توپ جدا کرد
[ترجمه گوگل]او پشم را از توپ جدا کرد

2. He unwound the bandage from his ankle.
[ترجمه ترگمان]بانداژ را از مچ پایش جدا کرد
[ترجمه گوگل]او باند را از مچ پا بیرون کشید

3. He unwound the scarf from his neck.
[ترجمه ترگمان]روسری را از گردن جدا کرد
[ترجمه گوگل]او روسری را از گردنش برداشت

4. One of them unwound a length of rope from around his waist.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها طناب را از دور کمرش باز کرد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها طول طناب از دور کمر خود را برداشت

5. The thread unwound a little more.
[ترجمه ترگمان]نخ باز هم باز شد
[ترجمه گوگل]این موضوع کمی بیشتر شده است

6. The bandage gradually unwound and fell off.
[ترجمه ترگمان]نوار تیر به تدریج باز شد و از هم جدا شد
[ترجمه گوگل]باند تسریع شده و سقوط کرد

7. He unwound the rope to its full extent.
[ترجمه ترگمان]طناب را تا حدی باز کرد
[ترجمه گوگل]او طناب را به طرز کامل از هم جدا کرد

8. He unwound his scarf from his neck.
[ترجمه ترگمان]روسری خود را از گردن جدا کرد
[ترجمه گوگل]او روسری خود را از گردن خود برداشت

9. The path unwound before them.
[ترجمه ترگمان]راه باز شد
[ترجمه گوگل]مسیر پیش از آنها پیش رفته است

10. He unwound himself and stood up, grinned unrepentantly at them both and sauntered out.
[ترجمه ترگمان]خودش را جدا کرد و بلند شد و به هر دوی آن ها لبخند زد و بی هدف از خانه خارج شد
[ترجمه گوگل]او خود را بیرون زد و برخاست و به طور غیرمنتظره ای به آنها هجوم آورد و از خواب بیدار شد

11. I was quite content to clock his progress as the coil steadily unwound.
[ترجمه ترگمان]من کاملا راضی بودم که به پیشرفت او ادامه دهم، چون سیم پیچ به طور پیوسته باز می شد
[ترجمه گوگل]من کاملا محترم به پیشرفت خود را به ساعت به عنوان کویل به طور پیوسته از بین بردن

12. Yet if they wait while a complex corporate empire is unwound, the value of their loans can shrivel almost to nothing.
[ترجمه ترگمان]با این حال اگر آن ها صبر کنند تا یک امپراطوری پیچیده شرکتی باز شود، ارزش وام های آن ها می تواند تقریبا به هیچ چیز سقوط کند
[ترجمه گوگل]با این حال اگر آنها منتظر بمانند تا یک امپراتوری پیچیده شرکتی بیرون بیایند، ارزش وام هایشان تقریبا به هیچ وجه نمی تواند کاهش یابد

13. When he unwound the rope from the cleat the bell rang once.
[ترجمه ترگمان]وقتی طناب را باز کرد صدای زنگ ساعت به گوش رسید
[ترجمه گوگل]وقتی که طناب را از زاویه باز کرد، یک زنگ زنگ زد

14. What did it, I think, was how she unwound her braided black hair and re-wrapped it over her forehead.
[ترجمه ترگمان]چیزی که فکر می کنم این بود که چطور موهای سیاه braided را باز کرده بود و آن را روی پیشانی اش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم چطور بود که موهای سیاهش را بافته می کرد و دوباره روی پیشانی اش قرار داد

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!


کلمات دیگر: