کلمه جو
صفحه اصلی

with a good grace


باحسن نیت، قلبا

انگلیسی به انگلیسی

• graciously, courteously; in a proper manner

جملات نمونه

1. He agreed that he was wrong with a good grace.
[ترجمه ترگمان]اون قبول کرد که اون با یه لطف خوب اشتباه می کرده
[ترجمه گوگل]او موافقت کرد که با فطرت خوب اشتباه کرده است

2. But he tucked his manuscript away with a good grace.
[ترجمه ترگمان]اما دست خطش را با دعای خیر پنهان کرد
[ترجمه گوگل]اما او دستنوشته خود را با فضل خوب خلق کرد

3. He always receives criticism with a good grace.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از یک لطف خوب انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه با لطف خوبی مواجه می شود

4. The semi - drunk accepted his defeat with a good grace.
[ترجمه ترگمان]نیمه مست شکست او را با دعای خیر پذیرفته بود
[ترجمه گوگل]نیمه مستی شکست خود را با فضل خوب پذیرفت

5. Mrs. Norris was too much vexed to submit with a good grace.
[ترجمه ترگمان]خانم نوریس خیلی ناراحت بود که سر و کله اش پیدا نمی شود
[ترجمه گوگل]خانم نوریس خیلی ناراحت بود که با فضل خوب همراهی کند

6. She entertained him with a good grace.
[ترجمه ترگمان]با لطف و مهربانی او را سرگرم می کرد
[ترجمه گوگل]او با فضل خوب او را سرگرم کرد

7. He accepted defeat with a good grace.
[ترجمه ترگمان]او شکست را با لطف و مهربانی پذیرفت
[ترجمه گوگل]او با فضل خوب، شکست را پذیرفت

8. He lent me the book with a good grace.
[ترجمه ترگمان]او کتاب را با لطف خوبی به من قرض داد
[ترجمه گوگل]او کتاب من را با لطف خوب به من قرض داد

9. So kind as they are to you! Take the part with a good grace, I entreat.
[ترجمه ترگمان]چه قدر با شما مهربان هستند! من از او خواهش می کنم که این قسمت را با لطف و دعای خیر قبول کنید
[ترجمه گوگل]به طوری که آنها برای شما هستند! بخشی را با فضل خوب بخوانم


کلمات دیگر: