کلمه جو
صفحه اصلی

untidiness

انگلیسی به فارسی

بی نظمی


انگلیسی به انگلیسی

• disorder, messiness, sloppiness, slovenliness

جملات نمونه

1. The dust and untidiness in her room no longer bothered her.
[ترجمه ترگمان]این گرد و خاک که در اتاق او بود دیگر ناراحتش نمی کرد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار و بی کفایتی در اتاق او دیگر او را ناراحت نکرد

2. I don't mind untidiness - it's dirtiness I can't stand.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من از این رو که نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من ناراحت نیستم - این کثیف است که نمیتوانم ایستادم

3. He couldn't be doing with her untidiness.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست با untidiness این کار را بکند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست با بی تفاوتی او کار کند

4. His untidiness constantly niggled her.
[ترجمه ترگمان]رفتارش دائما او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او همواره او را لرزاند

5. He hated untidiness and dirt.
[ترجمه ترگمان]او از untidiness و کثافت متنفر بود
[ترجمه گوگل]او از بی کفایتی و خاکی نفرت داشت

6. Bill's untidiness drives me mad.
[ترجمه ترگمان]خشونت بیل، من را دیوانه می کند
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی بیل من را دیوانه می کند

7. Interior untidiness three time or over.
[ترجمه ترگمان]وزارت داخله سه بار یا بیشتر است
[ترجمه گوگل]بی نظمی در محیط داخلی سه بار یا بیشتر

8. My wife is always nagging about my untidiness.
[ترجمه ترگمان]زن من همیشه در مورد untidiness غر می زند
[ترجمه گوگل]همسر من همیشه در مورد ننگ من است

9. If there's one thing I can't do with, it's untidiness.
[ترجمه ترگمان]اگر یک چیزی وجود داشته باشد که من نمی توانم با آن انجام دهم، it است
[ترجمه گوگل]اگر یک چیز وجود دارد که نمی توانم انجام دهم، این بی نظمی است

10. Whatever answer is given on the assignment point, there will be some untidiness within the statute.
[ترجمه ترگمان]هر پاسخی که در نقطه ماموریت داده می شود، untidiness در اساسنامه وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]پاسخ هر چه که در نقطه انتصاب داده شده است، در قانون نیز وجود خواهد داشت

11. It also meant that the boys could see in and witness the general untidiness of his tiny room.
[ترجمه ترگمان]همچنین به این معنی بود که بچه ها در untidiness و untidiness اتاق کوچک او را ببینند و ببینند که چه طور است
[ترجمه گوگل]این بدان معنا بود که پسران میتوانستند شاهد اختلاف عموم اتاق کوچک خود باشند

12. A guest is complaining to the Asst . Manager about the untidiness of his room.
[ترجمه ترگمان]یک مهمان در حال شکایت از the است مدیر درباره the اتاق او
[ترجمه گوگل]یک مهمان از Asst شکایت دارد مدیر در مورد بی نظمی اتاق خود


کلمات دیگر: