کلمه جو
صفحه اصلی

untraditional

انگلیسی به فارسی

غیر متعارف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of traditional.

• not in accord with tradition, unconventional, unorthodox

جملات نمونه

1. But Doriot also held a number of untraditional views.
[ترجمه ترگمان]اما Doriot نیز تعدادی از دیدگاه های غیرسنتی را در بر داشت
[ترجمه گوگل]اما Doriot همچنین تعدادی از دیدگاه های غیررسمی را برگزار کرد

2. This paper reports the radioactivity ratios about the untraditional building materials in Anhui Province, at recent years.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نسبت به مواد ساختمانی غیر سنتی در استان Anhui در سال های اخیر گزارش می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در سال های اخیر نسبت های رادیواکتیویته در مورد مواد ساختمانی غیر متعارف در استان آنهویی را گزارش می دهد

3. Especially, the lost heart and untraditional action of the heroine gives a better explanation to the nihilism.
[ترجمه ترگمان]به خصوص که قلب گم شده و غیر معمول این زن، توضیح بهتری به پوچی می دهد
[ترجمه گوگل]به ویژه، قلب گمشده و اقدام غیرواقعی از قهرمان، توضیح بیشتری برای نیهیلیسم می دهد

4. As an untraditional research method of economic, Economic Simulation has been accepted and held in high regard by the economic researchers in recent years.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک روش تحقیق غیر سنتی اقتصادی، شبیه سازی اقتصادی پذیرفته شد و در سال های اخیر توسط محققین اقتصادی مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک روش تحقیق غیررسمی اقتصادی، شبیه سازی اقتصادی در سال های اخیر مورد توجه محققان اقتصادی قرار گرفته است

5. Through the delicate female observation and using the untraditional description, Xiao Hong displays a picture of groups of village women living in the enemy occupied area in the Northeast of China.
[ترجمه ترگمان]از طریق مشاهده ظریف زنانه و استفاده از توصیف غیر سنتی، Xiao در چین تصویری از گروهی از زنان روستا که در مناطق اشغال شده در شمال شرقی چین زندگی می کنند را نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]از طریق بررسی ظریف زن و با استفاده از توصیف غیررسمی، Xiao Hong تصویری از گروه های زنان روستایی را که در منطقه اشغال دشمن در شمال شرقی چین زندگی می کنند، نشان می دهد

6. Application of untraditional chemical mineral raw materials in agriculture is introduced.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد خام معدنی غیرسنتی در کشاورزی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]استفاده از مواد معدنی غیر سمی مواد معدنی در کشاورزی معرفی شده است

7. He moved to New York and performed an untraditional roster of penniless actor jobs – yoga instructor, manure shoveller, railroad-loader.
[ترجمه ترگمان]او به نیویورک رفت و فهرستی غیر سنتی از مشاغل بدون پول و مربی یوگا، مربی یوگا، shoveller manure، راه آهن را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او به نیویورک نقل مکان کرد و یک لیست غیر متعارف از شغل بازیگر بدون هیچ مشکلی - مربی یوگا، مورچه، راه آهن را بارگیری کرد

8. So what did Ellen's family think of this untraditional celebration? This is her aunt.
[ترجمه ترگمان]خب، خونواده \"الن\" فکر کردن به این جشن متروک چی فکر میکنن؟ این عمه اش است
[ترجمه گوگل]پس خانواده الن در مورد این جشن غیرمعمول چه فکر کردند؟ این عمه اش است

9. So what did Ellen's family think of this untraditional celebration?
[ترجمه ترگمان]خب، خونواده \"الن\" فکر کردن به این جشن متروک چی فکر میکنن؟
[ترجمه گوگل]پس خانواده الن در مورد این جشن غیرمعمول چه فکر کردند؟

10. Swarm Intelligence is an untraditional computational intelligence technology which is abstracted from individual cognitive behavior and law of group cognitive.
[ترجمه ترگمان]هوش ازدحام یک تکنولوژی اطلاعات محاسباتی غیر مدرن است که از رفتار شناختی فردی و قانون شناختی گروهی جدا شده است
[ترجمه گوگل]Swarm Intelligence یک تکنولوژی اطلاعات محاسباتی بی حد و حصر است که از رفتار شناختی فرد و قانون شناخت گروهی خلاص می شود

11. Instead, he was distracted with other untraditional challenges, such as bettering the gods.
[ترجمه ترگمان]در عوض، او با دیگر چالش های غیرسنتی مانند بهتر کردن خدایان، حواسش پرت شد
[ترجمه گوگل]در عوض، او با سایر چالش های غیر سنتی مانند بهبود خدایان آشفته شد

12. The production is stubbornly untraditional.
[ترجمه ترگمان]تولید سرسختانه غیر سنتی است
[ترجمه گوگل]تولید به شدت غیر متعارف است

13. So among the musics in modern concerts, many composers pursue the novelty of music by the way of breaking free from convention and making it untraditional, which limited the musical receivers.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در میان the در کنسرت های مدرن، بسیاری از آهنگسازان سبک جدید موسیقی را به وسیله شکستن پیمان منع می کنند و آن را غیر سنتی می سازند که گیرنده های موسیقی را محدود می سازد
[ترجمه گوگل]بنابراین در میان موسیقی در کنسرتهای مدرن، بسیاری از آهنگسازان به نوآوری موسیقی از راه آزاد شدن از کنوانسیون و تبدیل آن به غیر متعارف پیروی می کنند که گیرندگان موسیقی را محدود می کنند


کلمات دیگر: