کلمه جو
صفحه اصلی

wishfully

انگلیسی به فارسی

آرزو دارم


انگلیسی به انگلیسی

• longingly, aspiringly; cravingly, yearningly

جملات نمونه

1. Many parents wishfully think their only child is a child prodigy. Education experts say 90% of these children are merely normal kids.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین فکر می کنند که تنها فرزند آن ها یک اعجوبه کوچک است متخصصان آموزش می گویند ۹۰ درصد از این کودکان فقط کودکان عادی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین به آرزویش فکر می کنند که تنها فرزند آنها فرزند است کارشناسان آموزش می گویند که 90 درصد از این کودکان فقط بچه های معمولی هستند

2. His end finally know that if wishfully believe love to can replace everything, that is a Qian donkey to exhaust all tricks forever.
[ترجمه ترگمان]سرانجام او می داند که اگر کسی باور کند که عشق می تواند همه چیز را عوض کند، این یک donkey کان است که تمام این حقه ها را برای همیشه از بین می برد
[ترجمه گوگل]سرانجام او می داند که اگر به آرزویش اعتقاد داشته باشیم که عشق می تواند همه چیز را جایگزین کند، این یک الاغ چیان است تا همه ی کلاه ها را برای همیشه از بین ببرد

3. But we can not wishfully think, in a market economy, to the current prices, it is necessary to look at the market-economy.
[ترجمه ترگمان]اما ما نمی توانیم فکر کنیم که در یک اقتصاد بازاری، به قیمت های فعلی، لازم است که نگاهی به اقتصاد بازار بیاندازیم
[ترجمه گوگل]اما ما نمی توانیم در اقتصاد بازار به قیمت های فعلی فکر کنیم، لازم است نگاهی به اقتصاد بازار داشته باشیم

4. True silly, all previous didn't hurt me, wishfully think it's because he has the strong enough.
[ترجمه ترگمان]احمق واقعی، همیشه به من صدمه نزد، فکر می کنم به این خاطر است که او به اندازه کافی قدرت دارد
[ترجمه گوگل]درست است احمقانه، همه قبلا به من آسیب نرساند، به آرامی فکر می کنم این است که او به اندازه کافی قوی است

5. He wishfully indulged in dreams of fame.
[ترجمه ترگمان]در عالم خیال به شهرت رسیده بود
[ترجمه گوگل]او آرزو می کرد در رویاهای شهرت تحسین شود

6. It is easy to believe wishfully that no one would ever code like this, but a casual perusal of a few coding-support websites is enough to demonstrate the folly of making such generalizations.
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توان باور کرد که هیچ کس هرگز چنین چیزی را دوست نخواهد داشت، اما مطالعه تصادفی چند وب سایت پشتیبانی از کدگذاری کافی است تا حماقت ساختن چنین generalizations را نشان دهد
[ترجمه گوگل]آسان است که به آرزویش اعتقاد داشته باشیم که هیچ کس هرگز چنین کد نداشته باشد، اما گاه گاه به گاه از چند وب سایت حمایت از برنامه نویسی برای نشان دادن احتیاجی به چنین تعمیم هایی کافی است

7. Like Bell, we can only sit back and watch the horror, not wishfully influence its outcome.
[ترجمه ترگمان]مثل بل، ما فقط می تونیم عقب بشینیم و وحشت رو تماشا کنیم، نه اینکه تاثیر گذار رو بذاریم کنار
[ترجمه گوگل]مثل بل، ما فقط می توانیم به عقب برگردیم و این وحشت را تماشا می کنیم، و نه به آرامی بر نتیجه آن تأثیر می گذاریم

8. To enhance the efficiency of applications and improve the performance of IP network, ISPs resort to IP Multicast technologies wishfully.
[ترجمه ترگمان]برای افزایش بهره وری برنامه های کاربردی و بهبود عملکرد شبکه IP، ISP ها به فن آوری های چند مسیره wishfully متوسل می شوند
[ترجمه گوگل]برای افزایش بهره وری از برنامه ها و بهبود عملکرد شبکه IP، ISP با آرزوی موفقیت به فناوری های IP Multicast


کلمات دیگر: