کلمه جو
صفحه اصلی

unvoiced


(آوا شناسی) بی واک، بی صدا (شده)، به زبان نیاورده

انگلیسی به فارسی

(آوا شناسی) بیواک، بی صدا (شده)


ناگفته، به زبان نیاورده


بدون صدا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not spoken; unuttered.
متضاد: voiced

- She seems to have unvoiced concerns about her husband's safety.
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که نگران امنیت شوهرش باشد
[ترجمه گوگل] او به نظر می رسد نگرانی های بی پروا در مورد ایمنی شوهرش داشته باشد

(2) تعریف: pronounced without vibrations of the vocal chords; voiceless.
متضاد: voiced

- The word "jet" begins with a voiced consonant and ends with an unvoiced consonant.
[ترجمه ترگمان] کلمه \"جت\" با صامت voiced شروع می شود و با صامت unvoiced به پایان می رسد
[ترجمه گوگل] کلمه 'jet' با یک همخوان آشکار آغاز می شود و به پایان می رسد با همسانی بی خوابی

• not expressed verbally, not given voice; not voiced (phonetics)

جملات نمونه

1. When sounds are unvoiced, the vocal cords are relaxed to allow the air a completely free passage.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که صداها unvoiced، تاره ای صوتی در حال استراحت هستند تا به هوا اجازه عبور کامل را بدهند
[ترجمه گوگل]هنگامی که صداها بی صدا می شوند، طناب های صوتی آرام می شوند تا به هوا اجازه عبور کامل را بدهند

2. How you did it, I can't begin to imagine, but thank you for making my (unvoiced) wish a reality. Wes.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تصور کنم که تو چطوری این کار رو کردی، اما ممنون که من رو به واقعیت تبدیل کردی وس
[ترجمه گوگل]چگونه شما این کار را انجام دادید، من نمی توانم تصور کنم، اما از شما متشکرم که باعث می شود که من (بی خوابی) یک واقعیت را بخواهید وای

3. And it searches much further for the unvoiced frame according to the ZCR(zero crossing rate), which is differ from unvoiced frame to background frame.
[ترجمه ترگمان]و خیلی بیشتر برای کادر unvoiced (نرخ عبور صفر)بیشتر جستجو می کند، که از قاب unvoiced به چارچوب پس زمینه متفاوت است
[ترجمه گوگل]و برای فریم غیرفعال شده با توجه به ZCR (نرخ عبور عبور از صفر)، که فراتر از فریم غیرفعال به فریم پس زمینه است، بیشتر جستجو می کند

4. All voiced obstruents in Mediaeval Times became unvoiced in Era when Zhongyuan Rhymes was written.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Zhongyuan Rhymes نوشته شد، همه obstruents در mediaeval تایمز به دوران Era تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]تمام تظاهرکنندگان ابراز شده در زمان Mediaeval Times در زمان Era زمانی که قافیه Zhongyuan نوشته شد، در زمان غیبت نوشته شده بود

5. In addition, the correlation-enhanced unvoiced signal can be effectively separated by using the recursive least squares algorithm.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سیگنال unvoiced ارتقا یافته می تواند به طور موثر با استفاده از الگوریتم حداقل مربعات بازگشتی تفکیک شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با استفاده از الگوریتم کمترین مربع بازگشتی، سیگنال غیرفعال شده با همبستگی افزایش می یابد

6. Unvoiced, however, a mixture of shame and disgust rose in the back of his throat.
[ترجمه ترگمان]با این حال مخلوطی از شرم و بیزاری در پشت گلویش ظاهر شد
[ترجمه گوگل]با این حال، مخلوطی از شرم و انزجار در پشت گلویش رشد کرده است

7. Unvoiced laughter, however, is more of a conscious expression.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، خنده های unvoiced، بیشتر از یک بیان آگاهانه است
[ترجمه گوگل]با این حال، خنده ناخودآگاه بیشتر بیان یک آگاهی است

8. The ancient unvoiced sounds came from your finger tip.
[ترجمه ترگمان]صدای unvoiced باستانی از نوک انگشت شما بیرون آمد
[ترجمه گوگل]صداهای غیرقانونی باستان از نوک انگشت شما آمده است

9. A consonant can either be unvoiced or voiced.
[ترجمه ترگمان]یک consonant می تواند unvoiced یا voiced باشد
[ترجمه گوگل]همخوان می تواند یا غیرفعال شود یا صدای

10. Young children may express more voiced than unvoiced laughter, as they haven't yet learned to purposely laugh.
[ترجمه ترگمان]کودکان جوان ممکن است بیشتر از خنده unvoiced ابراز کنند، چون هنوز یاد نگرفته اند که به عمد بخندند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک ممکن است بیشتر از خنده های بی خوابی ابراز کنند، چرا که هنوز به طور هدفمند خندیدند

11. In this list, the first sound of the pair is unvoiced, the second is voiced.
[ترجمه ترگمان]در این فهرست، اولین صدای جفت، unvoiced است، دومی اعلام می شود
[ترجمه گوگل]در این لیست، اولین صدای این جفت غیرفعال می شود، دوم صدا می شود

12. The simulation results show that the proposed method can separate unvoiced and voiced signals.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که روش پیشنهادی می تواند سیگنال های unvoiced و voiced را جدا کند
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که روش پیشنهادی می تواند سیگنال های بی صدا و واضحی را جدا کند

13. But strikingly, Hudenko and team found that autistic children almost never produce unvoiced laughs.
[ترجمه ترگمان]اما strikingly و تیم دریافته اند که کودکان اوتیسمی که تقریبا هیچ وقت خنده unvoiced را تولید نمی کنند
[ترجمه گوگل]اما به طور قابل ملاحظه ای، هودنکو و تیم متوجه شدند که کودکان مبتلا به اوتیسم تقریبا هرگز خنده های بی صدا را تولید می کنند

14. But let's look at one of the simplest classifications, whether the consonants are voiced or unvoiced .
[ترجمه ترگمان]اما اجازه دهید به یکی از ساده ترین طبقه بندی نگاه کنیم، چه حروف صامت بیان می شوند یا unvoiced
[ترجمه گوگل]اما اجازه دهید نگاهی به یکی از ساده ترین طبقه بندی ها بپردازیم، این که کدام صدای مخالف یا صدای غیرقانونی است


کلمات دیگر: