کلمه جو
صفحه اصلی

invocation


معنی : نیایش، دعاء
معانی دیگر : (متوسل شدن به خداوند یا خدایان یا مقدسان و غیره برای کمک یا برکت یا الهام و غیره) توسل، دست یازی، استدعا، دست به دامانی، احضار ارواح خبیث، فراخوانی شیطان

انگلیسی به فارسی

نیایش


فراخوان، نیایش، دعاء


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: invocational (adj.), invocatory (adj.)
(1) تعریف: the act or process of invoking, esp. of calling out to a god, muse, or the like, for help, support, or inspiration.
مشابه: prayer

- Upon the minister's invocation, she believed she felt the presence of God more strongly than ever before.
[ترجمه ترگمان] با شنیدن این کلمات، به عقیده او حضور خداوند را بیش از پیش احساس کرد
[ترجمه گوگل] پس از فراخوان وزیر، او معتقد بود که حضور خدا بیشتر از هر زمان دیگری است

(2) تعریف: a formal prayer, esp. one said at the beginning of a church service or public ceremony.
مشابه: prayer

(3) تعریف: any earnest appeal or entreaty, as for inspiration.
مشابه: prayer

(4) تعریف: a formula used for calling forth spirits or conjuring; incantation.
مشابه: magic

• cry, supplication, request for help or protection (made to a deity); prayer; request, earnest appeal, entreaty; summoning of a spirit; incantation
an invocation is a spoken request to a god for help or forgiveness.

مترادف و متضاد

نیایش (اسم)
praise, adoration, veneration, invocation, benediction, orison

دعاء (اسم)
invocation

prayer


Synonyms: abracadabra, appeal, beseeching, calling, command, conjuration, entreaty, hocus-pocus, hoodoo, mumbo jumbo, petition, rune, summons, supplication, voodoo


جملات نمونه

1. the invocation of the muse at the beginning of homeric epics
توسل به الهگان در آغاز حماسه های هومر

2. In general there was the invocation of one or more deities to bear witness that a binding contract was being undertaken.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، نیایش یک یا چند خدایان برای ناظر بر آن بود که قرارداد پیوندی در حال انجام است
[ترجمه گوگل]به طور کلی دعوت از یک یا چند خدایان برای نشان دادن اینکه قرارداد اجباری در حال انجام است وجود دارد

3. He muttered an invocation but the machine's soul had perished and did not revive.
[ترجمه ترگمان]او زیر لب گفت: اما روح ماشین نابود شده و جان سالم به در نبرده بود
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند گفت: اما روح دستگاه نابود شد و نتوانست زنده بماند

4. Rabbi Gutterman gave the invocation at the graduation ceremony.
[ترجمه ترگمان]ربی Gutterman در مراسم فارغ التحصیلی به نیایش پرداخت
[ترجمه گوگل]خرگوت گترمن این مراسم را در مراسم فارغ التحصیلی برگزار کرد

5. Invocation of legal procedures, in particular court action, seems to have declined in recent years.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رسیدگی به رویه های قانونی، در اقدام دادگاه ویژه، در سال های اخیر کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد اعمال روشهای قانونی، به ویژه در دادگاه، در سالهای اخیر کاهش یافته است

6. In the function invocation, the order of parameters passed in corresponds to the the order of xsl:params in the function definition.
[ترجمه ترگمان]در نیایش تابع، ترتیب پارامترهای مربوط به ترتیب of: params در تعریف تابع
[ترجمه گوگل]در فراخوانی تابع، ترتیب پارامترهای منتقل شده به ترتیب xsl: params در تعریف تابع مربوط می شود

7. Modify the stored procedure invocation in the session bean to your particular database schema before you deploy the application.
[ترجمه ترگمان]قبل از استقرار برنامه، روال ذخیره شده در طول نشست را به شمای database خاص خود تغییر دهید
[ترجمه گوگل]پیش از اجرای برنامه، اصلاح روش فراخوانی ذخیره شده در جلسه ی کنونی را به طرح خاص پایگاه داده ی خود تغییر دهید

8. Could not resolve the invocation to the correct constructor.
[ترجمه ترگمان]نمی توان فراخوانی سازنده را حل کرد
[ترجمه گوگل]درخواست تماس سازنده درست را حل نمی کند

9. Of particular interest is that the suggested invocation found in the file header builds versions for every supported platform, not just the host platform.
[ترجمه ترگمان]توجه خاص این است که فراخوانی پیشنهادی در سرصفحه پرونده، نسخه برای هر پلت فرم پشتیبانی شده را می سازد، نه فقط سکوی میزبان
[ترجمه گوگل]از لحاظ ویژه ای این است که فراخوانی پیشنهاد شده در header فایل را برای هر پلتفرم پشتیبانی می کند، نه فقط پلت فرم میزبان

10. The actual invocation in the shell prompt during the build process looks like this: ccache distcc –o placer o –c placer cxx, and so on.
[ترجمه ترگمان]تمایل واقعی در پوسته به سرعت در طول فرآیند ساخت به نظر می رسد: حد پلاسری سنگان - حد پلاسری سنگان و غیره
[ترجمه گوگل]فراخوانی واقعی در پوسته prompt در طول فرایند ساختن به نظر می رسد: ccache distcc -o placer o -c placer cxx و غیره

11. Glue to an invocation to add a data flow to a diagram.
[ترجمه ترگمان]برای اضافه کردن جریان داده ها به یک نمودار، چسب را چسب کنید
[ترجمه گوگل]چسباندن یک درخواست برای اضافه کردن یک جریان داده به یک نمودار

12. Every question I ask an invocation of power.
[ترجمه ترگمان] هر سوالی که از یه مشت قدرت می پرسم
[ترجمه گوگل]هر سؤالی از درخواست قدرت می خواهم

13. A method invocation is represented by a message sent from a caller to a callee.
[ترجمه ترگمان]یک روش یک روش با پیغامی که از یک تماس گیرنده به a ارسال می شود نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]فراخوانی متد از طریق یک پیام ارسال شده از یک تماس گیرنده به یک callle نشان داده می شود

14. Therefore Web service invocation costs more in terms of response time than some other kinds of remote procedure invocation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، درخواست خدمات وب از نظر زمان واکنش نسبت به دیگر انواع روش های کنترل از راه دور بیشتر هزینه دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین هزینه های فراخوانی سرویس وب از لحاظ زمان پاسخ بیشتر از سایر روش های استقرار راه دور است

the invocation of the Muse at the beginning of Homeric epics

توسل به الهگان در آغاز حماسه‌های هومر


پیشنهاد کاربران

فراخوانی

احراز، استناد


توسل به


کلمات دیگر: