دودل
doddle
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• something that is a doddle is very easy to do; an informal word.
جملات نمونه
1. The machine is a doddle to set up and use.
[ترجمه ترگمان]ماشین یک doddle برای تنظیم و استفاده است
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای راه اندازی و استفاده است
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای راه اندازی و استفاده است
2. That hill's an absolute doddle.
[ترجمه ترگمان]این تپه an است
[ترجمه گوگل]این تپه یک پرچم مطلق است
[ترجمه گوگل]این تپه یک پرچم مطلق است
3. It's no doddle being a teacher, you know.
[ترجمه مرضیه] معلم بودن سخت است
[ترجمه ترگمان]این که استاد بودن نیست، می دونی[ترجمه گوگل]این چیزی نیست که شما می دانید
4. The following week was a doddle.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد doddle بود
[ترجمه گوگل]هفته بعد دودل بود
[ترجمه گوگل]هفته بعد دودل بود
5. It's also a doddle to lay.
[ترجمه ترگمان]در ضمن a هم هست که باید دراز بکشی
[ترجمه گوگل]این نیز یک مزرعه برای قرار دادن
[ترجمه گوگل]این نیز یک مزرعه برای قرار دادن
6. After that, Ben Tee is a doddle.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، بن tee یک doddle است
[ترجمه گوگل]پس از آن، بن Tee یک دودل است
[ترجمه گوگل]پس از آن، بن Tee یک دودل است
7. It's all there, easy to find, real, a doddle to report on.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک گزارش خیلی آسان است
[ترجمه گوگل]همه چیز آنجاست، آسان برای پیدا کردن، واقعی، یک دودل برای گزارش در
[ترجمه گوگل]همه چیز آنجاست، آسان برای پیدا کردن، واقعی، یک دودل برای گزارش در
8. Mass faxing is also a doddle, as is scheduling.
[ترجمه ترگمان]شرکت Mass نیز یک doddle است، همان طور که برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]فکس تجمیلی نیز به عنوان برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]فکس تجمیلی نیز به عنوان برنامه ریزی شده است
9. And what should have been a doddle for Lord Waddington turned into a disaster.
[ترجمه ترگمان]و چیزی که باید برای لرد Waddington اتفاق بیفتد به یک فاجعه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]و آنچه که باید برای لرد وادینگتون انجام داد، تبدیل به یک فاجعه شد
[ترجمه گوگل]و آنچه که باید برای لرد وادینگتون انجام داد، تبدیل به یک فاجعه شد
10. He says formation flying is a doddle.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که تشکیل پرواز a است
[ترجمه گوگل]او می گوید پرواز رسمی یک هواپیمای بدون سرنشین است
[ترجمه گوگل]او می گوید پرواز رسمی یک هواپیمای بدون سرنشین است
11. But there's one which is a doddle to remember.
[ترجمه ترگمان]اما کسی هست که باید به یاد داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما یک چیزی است که به یاد آورده است
[ترجمه گوگل]اما یک چیزی است که به یاد آورده است
12. That test was a doddle.
[ترجمه مرضیه] اون امتحان خیلی آسون بود
[ترجمه ترگمان] اون آزمایش یه \"doddle\" بود[ترجمه گوگل]این تست دودل بود
13. The exam was a doddle!
[ترجمه مرضیه] اون آزمون ساده ای بود
[ترجمه ترگمان]امتحان یک doddle بود![ترجمه گوگل]امتحان دودل بود!
14. That driving test was a real doddle.
[ترجمه ترگمان] اون تست رانندگی، یه \"doddle\" واقعی بود
[ترجمه گوگل]این آزمون رانندگی یک راننده واقعی بود
[ترجمه گوگل]این آزمون رانندگی یک راننده واقعی بود
15. That hill's an absolute doddle ( to climb ).
[ترجمه ترگمان]این تپه an است (برای صعود)
[ترجمه گوگل]این تپه یک پرچم مطلق (برای صعود) است
[ترجمه گوگل]این تپه یک پرچم مطلق (برای صعود) است
پیشنهاد کاربران
کاری که بسیار آسان انجام شود
[The exam was a doddle = امتحان خیلی آسان بود]
[The exam was a doddle = امتحان خیلی آسان بود]
کار آسان مثل آب خوردن
کلمات دیگر: