(سرزمین یا کشوری که در آن نژادها و ملیت های گوناگون با هم آمیخته اند) سرزمین آمیزش مردم مختلف، (دیگی که در آن فلز را آب می کنند) دیگ ذوب، بوته، دیگ ذوب فلزات
melting pot
(سرزمین یا کشوری که در آن نژادها و ملیت های گوناگون با هم آمیخته اند) سرزمین آمیزش مردم مختلف، (دیگی که در آن فلز را آب می کنند) دیگ ذوب، بوته، دیگ ذوب فلزات
انگلیسی به فارسی
دیگ ذوب فلزات
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a pot in which substances, esp. metals, are melted; crucible.
• (2) تعریف: a country or place in which different cultures and races coexist and form a single society.
• country in which people of various nationalities and races are assimilated; large vat in which solid materials are heated to the melting point
a melting pot is a place or situation in which people, cultures, and ideas of different kinds get mixed together.
a melting pot is a place or situation in which people, cultures, and ideas of different kinds get mixed together.
جملات نمونه
1. The republic is a melting pot of different nationalities.
[ترجمه ترگمان]این جمهوری یک دیگ ذوب از ملیت های مختلف است
[ترجمه گوگل]این جمهوری یک ذوب از ملیت های مختلف است
[ترجمه گوگل]این جمهوری یک ذوب از ملیت های مختلف است
2. Their fate is still in the melting pot.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت آن ها هنوز در حال ذوب شدن است
[ترجمه گوگل]سرنوشت آنها هنوز در گلدان ذوب شده است
[ترجمه گوگل]سرنوشت آنها هنوز در گلدان ذوب شده است
3. New York has always been a great melting pot.
[ترجمه صالحي] همیشه نیویورک یک شهر چند ملیتی بزرگ بوده است
[ترجمه ترگمان]نیویورک همیشه یک دیگ ذوب عالی بوده است[ترجمه گوگل]نیویورک همیشه یک گلدان ذوب شده است
4. The melting pot is attracting foreigners.
[ترجمه ترگمان]دیگ ذوب خارجی ها را جذب می کند
[ترجمه گوگل]دیگ ذوب جذب خارجی است
[ترجمه گوگل]دیگ ذوب جذب خارجی است
5. America has been a melting pot since the beginning of European immigration.
[ترجمه ترگمان]آمریکا از ابتدای مهاجرت اروپا در حال ذوب شدن بوده است
[ترجمه گوگل]از زمان آغاز مهاجرت اروپایی، آمریکا قلیان ذوب شده است
[ترجمه گوگل]از زمان آغاز مهاجرت اروپایی، آمریکا قلیان ذوب شده است
6. Magic and medicine were often in the same melting pot.
[ترجمه ترگمان]جادو و دارو اغلب در حال ذوب شدن بودند
[ترجمه گوگل]سحر و جادو و دارو اغلب در همان گلدان ذوب بود
[ترجمه گوگل]سحر و جادو و دارو اغلب در همان گلدان ذوب بود
7. The Copperbelt has been a political melting pot for years.
[ترجمه ترگمان]The سالهاست که یک دیگ ذوب سیاسی بوده است
[ترجمه گوگل]Copperbelt سالهاست که یک ذوب کننده ذوب سیاسی است
[ترجمه گوگل]Copperbelt سالهاست که یک ذوب کننده ذوب سیاسی است
8. Paris remains a melting pot for fashion.
[ترجمه ترگمان]پاریس در حال ذوب شدن برای مد است
[ترجمه گوگل]پاریس برای مد یک بطری ذوب است
[ترجمه گوگل]پاریس برای مد یک بطری ذوب است
9. We are, as they say up north, a melting pot.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به شمال می گویند، آب در حال ذوب شدن است
[ترجمه گوگل]ما، به عنوان آنها می گویند به شمال، یک ذوب ذوب شده است
[ترجمه گوگل]ما، به عنوان آنها می گویند به شمال، یک ذوب ذوب شده است
10. The architectural melting pot is seen in the tall Romanesque columns, the Gothic hammervault roofing.
[ترجمه ترگمان]این قابلمه که در حال ذوب شدن است در ستون های بلند رومی دیده می شود
[ترجمه گوگل]مخزن ذوب معماری در ستون های بلند رومانسک، سقف کوره گوتیک دیده می شود
[ترجمه گوگل]مخزن ذوب معماری در ستون های بلند رومانسک، سقف کوره گوتیک دیده می شود
11. Marseilles has proved to be a better racial melting pot than Lyons.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که مارسی از لحاظ نژادی بهتر از لیون است
[ترجمه گوگل]مارسی نشان داد که گلدان ذوب ریخته گری بهتر از لیون است
[ترجمه گوگل]مارسی نشان داد که گلدان ذوب ریخته گری بهتر از لیون است
12. the vast melting pot of American society.
[ترجمه ترگمان]در حال ذوب شدن دیگ بزرگ جامعه آمریکایی است
[ترجمه گوگل]جامد ذوب جامعۀ آمریکا
[ترجمه گوگل]جامد ذوب جامعۀ آمریکا
13. And yet Beijing has also long been a melting pot of Chinese, and more recently international, culinary influences, and a centre of Chinese haute cuisine.
[ترجمه ترگمان]و با این حال پکن به مدت طولانی در حال ذوب شدن یک قوری چینی و چند تاثیر بین المللی و آشپزی چینی و یک مرکز غذاهای هندی چینی بوده است
[ترجمه گوگل]با این حال، پکن نیز مدتهاست که یک ذوب چینی از چینیها و اخیرا تأثیرات بین المللی، آشپزی و مرکز غذاهای چینی است
[ترجمه گوگل]با این حال، پکن نیز مدتهاست که یک ذوب چینی از چینیها و اخیرا تأثیرات بین المللی، آشپزی و مرکز غذاهای چینی است
14. The calabash, or melting pot of African cultures, sits on a raised podium, on top of which is located a pit of fire.
[ترجمه ترگمان]در یک سکوی بزرگ که در بالای آن گودالی از آتش قرار دارد، در یک سکوی بزرگ در حال ذوب شدن است
[ترجمه گوگل]کلاباش یا گلدانهای ذوب شده از فرهنگ آفریقایی، در یک مزرعه بالغ نشسته است، که در بالای آن یک گودال قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کلاباش یا گلدانهای ذوب شده از فرهنگ آفریقایی، در یک مزرعه بالغ نشسته است، که در بالای آن یک گودال قرار گرفته است
15. Most Americans would no longer accept a melting pot or a cookie-cutter culture.
[ترجمه ترگمان]اکثر آمریکایی ها دیگر یک دیگ ذوب یا یک فرهنگ نیشکر چینی را نمی پذیرند
[ترجمه گوگل]اکثر آمریکایی ها دیگر نمی پذیرند که یک ذوب یا یک آشپزخانه کوره
[ترجمه گوگل]اکثر آمریکایی ها دیگر نمی پذیرند که یک ذوب یا یک آشپزخانه کوره
Australia is also becoming a melting pot.
استرالیا نیز دارد تبدیل به یک کشور چندملیتی میشود.
پیشنهاد کاربران
آمیخته ای از مردمان گوناگون ( آش شله غلمکار )
در هم و برهم
ملغمه
دیگ جوشان، نمادی از امتزاج و مخلوط شدن مردمان جهان در دنیای امروز.
شهر ۷۲ ملت
اصطلاحی است در جامعه شناسی وفلسفه برای ادغام ویکی کردن هویت ها در یک جامعه ویکی کردن فرهنگ ها در سطح جهان
شهر یا جامعه نامتجانس
کلمات دیگر: