تحبیب کننده، دوستی انگیز، مهرانگیز، (دشمنی یا سوظن یا ترس) دشمنی زدا، شک زدا، آشتی انگیز، مهرانگیز a disarming smile لبخند مهرانگیز
disarming
تحبیب کننده، دوستی انگیز، مهرانگیز، (دشمنی یا سوظن یا ترس) دشمنی زدا، شک زدا، آشتی انگیز، مهرانگیز a disarming smile لبخند مهرانگیز
انگلیسی به فارسی
(دشمنی یا سوءظن یا ترس) دشمنی زدا، شکزدا، آشتیانگیز
تحبیبکننده، دوستیانگیز، مهرانگیز
خلع سلاح، خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، غیر مسلح کردن
انگلیسی به انگلیسی
• capable of allaying suspicion or hostility and inspiring confidence
if someone is disarming, they have the ability to make you to feel less angry or hostile.
if someone is disarming, they have the ability to make you to feel less angry or hostile.
مترادف و متضاد
charming
Synonyms: bewitching, convincing, deferential, ingratiating, ingratiatory, insinuating, insinuative, inveigling, irresistible, likable, persuasive, saccharine, seductive, silken, silky, winning
Antonyms: despicable, disgusting
جملات نمونه
1. a disarming smile
لبخند مهرانگیز
2. Leonard approached with a disarming smile.
[ترجمه ترگمان]لئونارد با لبخندی کج و معوج به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]لئونارد با یک لبخند خلع سلاح روبرو شد
[ترجمه گوگل]لئونارد با یک لبخند خلع سلاح روبرو شد
3. We will agree to disarming troops and leaving their weapons at military positions.
[ترجمه ترگمان]ما با خلع سلاح سربازان موافقت خواهیم کرد و سلاح های خود را در مواضع نظامی رها خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما موافقت خواهیم کرد که خلع سلاح نیروها و سلاح های خود را در موقعیت های نظامی قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما موافقت خواهیم کرد که خلع سلاح نیروها و سلاح های خود را در موقعیت های نظامی قرار دهیم
4. They outlined their aims with disarming frankness.
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف های خود را با خلع سلاح frankness بیان کردند
[ترجمه گوگل]آنها اهداف خود را با خلع سعادت و استعداد آشکار کردند
[ترجمه گوگل]آنها اهداف خود را با خلع سعادت و استعداد آشکار کردند
5. Her disarming honesty immediately created a much less hostile atmosphere in the room.
[ترجمه ترگمان]صداقت خلع سلاح او بلافاصله فضای منفی تری را در اتاق ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]صداقت خلع سلاح خود را بلافاصله باعث ایجاد فضای بسیار خصمانه در اتاق شد
[ترجمه گوگل]صداقت خلع سلاح خود را بلافاصله باعث ایجاد فضای بسیار خصمانه در اتاق شد
6. He displayed a disarming honesty by telling them about his father's bankruptcy.
[ترجمه ترگمان]او با گفتن این جمله در مورد ورشکستگی پدرش، صداقت خلع سلاح را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او با صدور بیانیه ای درباره نحوه ورشکستگی پدرش، خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]او با صدور بیانیه ای درباره نحوه ورشکستگی پدرش، خود را نشان داد
7. Key points of the UN plan include disarming and demobilizing the rebel troops.
[ترجمه ترگمان]نکات کلیدی طرح سازمان ملل شامل خلع سلاح و خلع سلاح نیروهای شورشی است
[ترجمه گوگل]نکات اصلی طرح سازمان ملل شامل خلع سلاح و تخریب نیروهای شورشی است
[ترجمه گوگل]نکات اصلی طرح سازمان ملل شامل خلع سلاح و تخریب نیروهای شورشی است
8. The chink in this otherwise disarming argument is that Nature exists only to the extent that we comprehend it.
[ترجمه ترگمان]شکاف در این بحث برای خلع سلاح این است که طبیعت فقط تا اندازه ای وجود دارد که ما آن را درک می کنیم
[ترجمه گوگل]این نکته در این استدلال که در غیر اینصورت خلع سلاح است این است که طبیعت تنها تا حدی که ما آن را درک می کنیم وجود دارد
[ترجمه گوگل]این نکته در این استدلال که در غیر اینصورت خلع سلاح است این است که طبیعت تنها تا حدی که ما آن را درک می کنیم وجود دارد
9. The business of disarming the 20,000 Renamo rebels and the 40,000 government troops has barely started.
[ترجمه ترگمان]تجارت خلع سلاح ۲۰،۰۰۰ شورشی رینامو و چهل هزار سرباز دولتی به سختی شروع شده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خلع سلاح شورشیان 20،000 رنامو و 40،000 نیروهای دولتی به سختی آغاز شده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خلع سلاح شورشیان 20،000 رنامو و 40،000 نیروهای دولتی به سختی آغاز شده است
10. It envisaged the disarming of all the Kampuchean factions and the creation of a neutral interim administration to organise free elections.
[ترجمه ترگمان]این حزب، خلع سلاح همه جناح های Kampuchean و ایجاد یک دولت موقت بی طرف برای سازماندهی انتخابات آزاد را پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]این طرح خلع سلاح تمام جناح های کمپویان و ایجاد یک دولت موقت ناعادلانه برای سازماندهی انتخابات آزاد را پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]این طرح خلع سلاح تمام جناح های کمپویان و ایجاد یک دولت موقت ناعادلانه برای سازماندهی انتخابات آزاد را پیش بینی کرد
11. Sneakers' other major plus is a disarming unpredictability.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این موارد مهم دیگر، غیرقابل پیش بینی ترین غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]دیگر بزرگترین کفش های کتانی غیرقابل پیش بینی خلع سلاح است
[ترجمه گوگل]دیگر بزرگترین کفش های کتانی غیرقابل پیش بینی خلع سلاح است
12. It wouldn't have worked without his disarming honesty.
[ترجمه ترگمان]بدون صداقت his کار نمی کرد
[ترجمه گوگل]این بدون صداقت خلع سلاح او کار نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این بدون صداقت خلع سلاح او کار نخواهد کرد
13. But Rank was a disarming opponent.
[ترجمه ترگمان]اما رتبه یک حریف خلع سلاح بود
[ترجمه گوگل]اما رتبه یک مخالف خلع سلاح بود
[ترجمه گوگل]اما رتبه یک مخالف خلع سلاح بود
14. He inquired into his visitors'problems with disarming frankness.
[ترجمه ترگمان]او با صداقت disarming از مهمانان خود سوال کرد
[ترجمه گوگل]او با مشکلات بازدیدکنندگان خود با خلع سعادت آشکار آشکار شد
[ترجمه گوگل]او با مشکلات بازدیدکنندگان خود با خلع سعادت آشکار آشکار شد
a disarming smile
لبخند مهرانگیز
پیشنهاد کاربران
صمیمانه
دوستانه
محبت آمیز
دوستانه
محبت آمیز
کلمات دیگر: