کلمه جو
صفحه اصلی

concerto


معنی : قطعه موسیقی
معانی دیگر : (موسیقی) کنسرتو (قطعه ی معمولا دارای سه ((مومان)) برای ارکستر به همراهی یک یا چند تکنواز)

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) قطعه موسیقی


کنسرتو، قطعه موسیقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: concerti, concertos
• : تعریف: a musical composition for one or more solo instruments accompanied by an orchestra.

• musical composition for soloist and orchestra
a concerto is a piece of music for a solo instrument and an orchestra.

مترادف و متضاد

قطعه موسیقی (اسم)
suite, concerto, opus

جملات نمونه

1. They are performing his play / piano concerto tonight.
[ترجمه ترگمان]آن ها امشب کنسرت موسیقی خود را اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]آنها امشب بازی کنسرتو / پیانو را اجرا می کنند

2. I liked the concerto for its natural flow.
[ترجمه ترگمان]برای جریان طبیعی آن، موسیقی را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من کنسرتو برای جریان طبیعی خود را دوست داشتم

3. The piano concerto was wonderfully rendered.
[ترجمه ترگمان]اجرای پیانو عالی بود
[ترجمه گوگل]کنسرتو پیانو بسیار زیبا بود

4. This concerto is one of her earlier/later compositions.
[ترجمه ترگمان]این کنسرتو یکی از آهنگ های قدیمی او است
[ترجمه گوگل]این کنسرتو یکی از آهنگ های قبلی او / بعد است

5. The soloist in the violin concerto was Menuhin.
[ترجمه ترگمان]The در کنسرتو ویولن، Menuhin بود
[ترجمه گوگل]سولیست در کنسرتو ویولون منویین بود

6. She played the concerto with passionate lyricism.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک قطعه موسیقی را با احساسات شاعرانه اجرا می کرد
[ترجمه گوگل]او کنسرتی با شعر پرشور انجام داد

7. Their performance of the concerto was beautifully judged and finely controlled.
[ترجمه ترگمان]عملکردشان به طرز زیبایی مورد قضاوت و کنترل دقیق قرار گرفت
[ترجمه گوگل]عملکردشان از کنسرتو به زیبایی مورد قضاوت و کنترل شدید قرار گرفت

8. Mozart's Piano Concerto No. 20 in D minor.
[ترجمه ترگمان]کنسرتو پیانو موتسارت شماره ۲۰ در د minor
[ترجمه گوگل]کنسرت پیانو موتزارت در شماره 20 در D minor

9. The soloist in the violin concerto was Yehudi Menuhin.
[ترجمه ترگمان]The در کنسرتو ویولن، Yehudi Menuhin بود
[ترجمه گوگل]سولیست در کنسرتو ویولون Yehudi Menuhin بود

10. This concerto is in the key of A major.
[ترجمه ترگمان]این کنسرتو در کلید یک سرگرد است
[ترجمه گوگل]این کنسرتو در کلید A اصلی است

11. Paderewski's Concerto is a strong, well-constructed work and rewarding for the soloist.
[ترجمه ترگمان]کنسرتو Paderewski یک کار قوی، ساخته شده و پاداش دادن به the است
[ترجمه گوگل]کنسرتو Paderewski یک کار قوی و به خوبی ساخت و پاداش برای سولویست است

12. The Left-Hand Piano Concerto was the first of several works commissioned from distinguished composers.
[ترجمه ترگمان]کنسرتو پیانو Left اولین works بود که از آهنگسازان برجسته ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]کنسرتو پیانو با دست چپ اولین اثر چند کارگردانی از آهنگسازان برجسته بود

13. Zwilich's flute concerto was nominated for Best Contemporary Classical Composition.
[ترجمه ترگمان]کنسرتو فلوت برای بهترین ترکیب بندی کلاسیک معاصر نامزد شد
[ترجمه گوگل]کنسرتو فلوید Zwilich برای بهترین ترکیب کلاسیک معاصر نامزد شده است

14. Moszkowski's very skillful, tuneful Concerto divides responsibility fairly between piano and orchestra.
[ترجمه ترگمان]کنسرتو بسیار ماهر و tuneful مسئولیت را به طور عادلانه بین پیانو و ارکستر تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]کنسرتو بسیار بامزه و سازنده Moszkowski تقسیم مسئولیت نسبتا بین پیانو و ارکستر است

پیشنهاد کاربران

قطعه موسیقی برای ارکستر با یک ساز تک نواز

قطعه موسیقی

She played Mozart's Piano Concerto No. 20

کُنسِرتو قطعه ای موسیقی است برای ارکستر و معمولاً یک ساز اصلیِ تک نواز، که عموماً در سه موومان تصنیف شده است. نقش ارکستر، در مجموع، همراهی تک نواز است، و به همین ترتیب، تک نواز نقش کلیدی را در طول تمام قطعه ایفا می کند.

concerto ( موسیقی )
واژه مصوب: کنسرتو
تعریف: یکی از انواع موسیقی که برای اجرای تکنوازی با همراهی سازگان تصنیف می‏شود


کلمات دیگر: