کلمه جو
صفحه اصلی

shuttlecock


معنی : گوی پردار مخصوص بازی بدمینتن
معانی دیگر : (بازی بدمینتون) گوی پردار، سردواندن

انگلیسی به فارسی

گوی پردار مخصوص بازی بدمینتن، سردواندن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small roundish piece of cork or rubber with a crown of feathers or plastic vanes, used in certain net games such as badminton; shuttle.

• hit back and forth, toss something back and forth
birdie, object that is hit back and forth in the game of badminton (composed of a lightweight head and feathered tail); game of battledore
a shuttlecock is the small, feathered object that you hit over the net in a game of badminton.

مترادف و متضاد

گوی پردار مخصوص بازی بدمینتن (اسم)
shuttlecock

جملات نمونه

1. They batted the shuttlecock back and forth across the net a few time.
[ترجمه ترگمان]چند بار توپ دار را به عقب و جلو پرتاب کردند
[ترجمه گوگل]آنها چندین بار در طول شبانه روز به جلو و عقب در اطراف خلوت شتافتند

2. She sent the shuttlecock flying over the net with a practised flick of the wrist.
[ترجمه ترگمان]توپ پر دار و پر دار را با یک حرکت ماهرانه مچ به تور انداخت
[ترجمه گوگل]او یک پرواز شاتکوک را با استفاده از یک تلنگر از مچ دست داد

3. I suddenly saw her as the shuttlecock in the game her husband is playing with his inamorata.
[ترجمه ترگمان]ناگهان او را به صورت گوی پر دار در بازی که شوهرش با inamorata بازی می کند، دیدم
[ترجمه گوگل]من به طور ناگهانی او را به عنوان shuttlecock در بازی شوهر او بازی با inamorata خود را دیدم

4. They are knocking up a shuttlecock.
[ترجمه ترگمان]are در حال knocking
[ترجمه گوگل]آنها یک شاتکوک را می کشند

5. Our teacher a shuttlecock real feathers.
[ترجمه ترگمان] معلم ما پر از پره ای واقعی - ه
[ترجمه گوگل]معلم ما پرهای واقعی شاتکوک است

6. I want to kick a shuttlecock.
[ترجمه ترگمان] من میخوام توپ shuttlecock رو پاره کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک شاتکوک بزنم

7. Sports To put ( a ball or shuttlecock ) in play, as in tennis, badminton, or jai alai.
[ترجمه ترگمان]ورزش برای قرار دادن (توپ و یا توپ دار)در بازی، مثل تنیس، بدمینتون، یا jai آلای
[ترجمه گوگل]ورزش برای قرار دادن (یک توپ یا shuttlecock) در بازی، مانند در تنیس، بدمینتون، یا جی الایی

8. A kicking a shuttlecock outside the Lotus Market.
[ترجمه ترگمان]یک توپ پر دار در بیرون بازار لوتوس قرار داشت
[ترجمه گوگل]لگد زدن یک شاتکوک در خارج از بازار لوتوس

9. Kids'games such as kicking shuttlecock, hopscotch, reading picture - story books and playing marbles were popular.
[ترجمه ترگمان]بازی های کودکان مانند لگد زدن، پر دار، hopscotch، خواندن کتاب های داستان مصور و مهره بازی مشهور بودند
[ترجمه گوگل]Kids'games مانند لگد زدن شاتکوک، hopscotch، خواندن تصویر - داستان داستان و بازی مرمر محبوب بودند

10. Do you have a spare shuttlecock?
[ترجمه ترگمان]تو یه توپ shuttlecock اضافی داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شاتلک یدکی دارید؟

11. Their shuttlecock ended up on the tree branch.
[ترجمه ترگمان]shuttlecock در شاخه درختی باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]شاتلکک آنها در شاخه درخت به پایان رسید

12. But I'm also good at shuttlecock kicking.
[ترجمه Ramtin] من در ضربه زدن به توپ بدمینتون خوب هستم.
[ترجمه ترگمان]اما در شوت کردن shuttlecock هم خوب هستم
[ترجمه گوگل]اما من هم در لگد شوتکوک خوب هستم

13. Love is the shuttlecock, playing the computer.
[ترجمه ترگمان]عشق، گوی پر دار، بازی کردن با کامپیوتر است
[ترجمه گوگل]عشق شاتلکک است، بازی کردن کامپیوتر است

پیشنهاد کاربران

توپ بدمینتون


هر توپی که با آن بدمینتون بازی کنند فرقی هم نداره چی باشه فقط توپ باشه.

توپ بدمینتون، که با ست راکت خریداری می شود.


کلمات دیگر: