1. They batted the shuttlecock back and forth across the net a few time.
[ترجمه ترگمان]چند بار توپ دار را به عقب و جلو پرتاب کردند
[ترجمه گوگل]آنها چندین بار در طول شبانه روز به جلو و عقب در اطراف خلوت شتافتند
2. She sent the shuttlecock flying over the net with a practised flick of the wrist.
[ترجمه ترگمان]توپ پر دار و پر دار را با یک حرکت ماهرانه مچ به تور انداخت
[ترجمه گوگل]او یک پرواز شاتکوک را با استفاده از یک تلنگر از مچ دست داد
3. I suddenly saw her as the shuttlecock in the game her husband is playing with his inamorata.
[ترجمه ترگمان]ناگهان او را به صورت گوی پر دار در بازی که شوهرش با inamorata بازی می کند، دیدم
[ترجمه گوگل]من به طور ناگهانی او را به عنوان shuttlecock در بازی شوهر او بازی با inamorata خود را دیدم
4. They are knocking up a shuttlecock.
[ترجمه ترگمان]are در حال knocking
[ترجمه گوگل]آنها یک شاتکوک را می کشند
5. Our teacher a shuttlecock real feathers.
[ترجمه ترگمان] معلم ما پر از پره ای واقعی - ه
[ترجمه گوگل]معلم ما پرهای واقعی شاتکوک است
6. I want to kick a shuttlecock.
[ترجمه ترگمان] من میخوام توپ shuttlecock رو پاره کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک شاتکوک بزنم
7. Sports To put ( a ball or shuttlecock ) in play, as in tennis, badminton, or jai alai.
[ترجمه ترگمان]ورزش برای قرار دادن (توپ و یا توپ دار)در بازی، مثل تنیس، بدمینتون، یا jai آلای
[ترجمه گوگل]ورزش برای قرار دادن (یک توپ یا shuttlecock) در بازی، مانند در تنیس، بدمینتون، یا جی الایی
8. A kicking a shuttlecock outside the Lotus Market.
[ترجمه ترگمان]یک توپ پر دار در بیرون بازار لوتوس قرار داشت
[ترجمه گوگل]لگد زدن یک شاتکوک در خارج از بازار لوتوس
9. Kids'games such as kicking shuttlecock, hopscotch, reading picture - story books and playing marbles were popular.
[ترجمه ترگمان]بازی های کودکان مانند لگد زدن، پر دار، hopscotch، خواندن کتاب های داستان مصور و مهره بازی مشهور بودند
[ترجمه گوگل]Kids'games مانند لگد زدن شاتکوک، hopscotch، خواندن تصویر - داستان داستان و بازی مرمر محبوب بودند
10. Do you have a spare shuttlecock?
[ترجمه ترگمان]تو یه توپ shuttlecock اضافی داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شاتلک یدکی دارید؟
11. Their shuttlecock ended up on the tree branch.
[ترجمه ترگمان]shuttlecock در شاخه درختی باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]شاتلکک آنها در شاخه درخت به پایان رسید
12. But I'm also good at shuttlecock kicking.
[ترجمه Ramtin] من در ضربه زدن به توپ بدمینتون خوب هستم.
[ترجمه ترگمان]اما در شوت کردن shuttlecock هم خوب هستم
[ترجمه گوگل]اما من هم در لگد شوتکوک خوب هستم
13. Love is the shuttlecock, playing the computer.
[ترجمه ترگمان]عشق، گوی پر دار، بازی کردن با کامپیوتر است
[ترجمه گوگل]عشق شاتلکک است، بازی کردن کامپیوتر است