کلمه جو
صفحه اصلی

emphasise

انگلیسی به فارسی

اهمیت دادن، باقوت تلفظ کردن، تایید کردن، نیرو دادن به، تکیه دادن


انگلیسی به انگلیسی

• stress, accentuate the importance of, underscore; make more obviously defined (e.g.: "the skirt she is wearing emphasises her waist), emphasize

جملات نمونه

1. The correspondent, however, was sage enough to emphasise that the relationship was far from causal.
[ترجمه ترگمان]اما خبرنگار به اندازه کافی عاقل بود که تاکید کند که رابطه از علی بعید است
[ترجمه گوگل]با این حال، خبرنگار کافی بود تا تأکید کند که رابطه بسیار دور از علت است

2. Silhouetted sticks of rotted snow barriers emphasise godforsaken desert stretching for endless miles.
[ترجمه ترگمان]حصارهای پوشیده از برف و حصارهای پوشیده از برف rotted که تا مایل ها ادامه دارد بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]میله های شفاف از موانع برف زده بر روی بیابان های کوهستانی که برای مایل های بی شماری گسترش می یابند را تأکید می کند

3. These climbs emphasise Swanage's outstanding qualities as one of the most valuable areas of sea-cliff climbing in Britain.
[ترجمه ترگمان]این صعود بر ویژگی های برجسته Swanage به عنوان یکی از ارزشمندترین مناطق صخره نوردی در بریتانیا تاکید دارد
[ترجمه گوگل]این صخره ها بر ویژگی های برجسته Swanage به عنوان یکی از ارزشمند ترین مناطق کوه صخره دریا در بریتانیا تأکید دارند

4. Finally, we emphasise that close cooperation between microbiologists and clinicians is important.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تاکید می کنیم که هم کاری نزدیک بین microbiologists و پزشکان مهم است
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما تاکید می کنیم که همکاری نزدیک بین میکروب شناسان و پزشکان مهم است

5. It is hardly necessary to emphasise the necessity of probity for all members of the Bar.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست که بر ضرورت of برای همه اعضای کانون تاکید شود
[ترجمه گوگل]لازم است تاکید بر ضرورت رعایت همه اعضای دادگاه ضروری باشد

6. Working Group Summary Emphasise road pricing.
[ترجمه ترگمان]خلاصه گروه کاری قیمت گذاری جاده Emphasise
[ترجمه گوگل]خلاصه گروه کار تأکید بر قیمت گذاری جاده ها

7. They can also emphasise features which belong exclusively to that one country.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند بر روی ویژگی هایی که منحصرا متعلق به یک کشور هستند، تاکید کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند ویژگی هایی را که منحصرا متعلق به آن کشور هستند تعریف کنند

8. It seems appropriate to emphasise four main points when summarising the above discussion:
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تاکید بر چهار نکته اصلی در زمان خلاصه کردن بحث بالا:
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مناسب است که در هنگام خلاصه ای از بحث فوق، چهار اصل اصلی را مورد تاکید قرار دهید:

9. Any campaign to attract students to history should emphasise how its study can open many doors while closing few.
[ترجمه ترگمان]هر کمپینی برای جذب دانش آموزان به تاریخ باید تاکید کند که مطالعه آن می تواند دره ای بسیاری را باز کند و تعداد کمی از آن ها را ببندد
[ترجمه گوگل]هر گونه مبارزاتی برای جذب دانشجویان به تاریخ، باید تاکید کند که چگونه مطالعه آن می تواند بسیاری از درها را در حالی که تعداد کمی از آنها بسته است، باز کند

10. These figures emphasise the importance of protecting these coastal habitats.
[ترجمه ترگمان]این ارقام بر اهمیت حفاظت از این زیستگاه های ساحلی تاکید می کنند
[ترجمه گوگل]این ارقام بر اهمیت حفاظت از این زیستگاه های ساحلی تأکید دارند

11. To emphasise his authority the unforgiving Rangers boss exposed Roberts to a humiliating period as a reserve team substitute.
[ترجمه ترگمان]برای تاکید بر قدرت خود، رئیس بی رحم رنجرز، رابرتس را به عنوان جانشین تیم رزرو، در یک دوره تحقیر آمیز قرار داد
[ترجمه گوگل]برای تأکید بر اقتدار او، رئیس رنجرز بی رحم، رابرتز را به یک دوره تحقیرآمیز تبدیل کرده است

12. In explicating this model[Sentence dictionary], managers tend to emphasise the goodness of relationships such as one would find in a happy family.
[ترجمه ترگمان]در explicating این مدل [ فرهنگ لغت نامه ]، مدیران تمایل دارند روی خوبی روابطی که در خانواده خوشبخت وجود دارد، تاکید کنند
[ترجمه گوگل]در توضیح این مدل [Dictionary dictionary]، مدیران تمایل دارند بر روابط خوبی که در خانواده شاد پیدا می کنند تأکید کنند

13. He is right to emphasise the general safety level of the railways, which compares favourably with all other modes of transport.
[ترجمه ترگمان]او حق دارد بر سطح ایمنی عمومی خطوط آهن تاکید کند که در مقایسه با سایر حالت های حمل و نقل آن را با دقت مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]او حق دارد بر سطح ایمنی عمومی راه آهن تأکید کند، که با سایر وسایل حمل و نقل مناسب است

14. We explain this variation to emphasise the purpose of the stand-offs.
[ترجمه ترگمان]ما این تغییر را برای تاکید بر هدف of توضیح می دهیم
[ترجمه گوگل]ما این تنوع را توضیح می دهیم تا تأکید بر هدف استبداد شود

15. In designing the programme, we have tried to emphasise the vocational aspects of the core skills modules wherever possible.
[ترجمه ترگمان]در طراحی این برنامه، ما تلاش کرده ایم تا بر جنبه های فنی و حرفه ای حوزه های مهارت های اصلی در هر جایی که ممکن است تاکید کنیم
[ترجمه گوگل]در طراحی این برنامه، ما سعی کرده ایم هر جا که امکان دارد، جنبه های حرفه ای ماژول های مهارت های اصلی را مورد توجه قرار دهیم

پیشنهاد کاربران

تاکید☺

اهمیت دادن
تاکید کردن


emphasize ( Amr )
emphasise ( Bre )


کلمات دیگر: