1. torrential rains
باران های سیل آسا
2. The torrential rain may flood the low - lying land out.
[ترجمه ترگمان]ممکن است باران سیل آسا زمین کم ارتفاع را خراب کند
[ترجمه گوگل]باران باران ممکن است سرزمینی که در پایین زمین قرار دارد سیل کند
3. We got caught in a torrential downpour.
[ترجمه ترگمان] ما در رگباری از سیل غافلگیر شدیم
[ترجمه گوگل]ما در یک باران ریخته گری گرفتار شدیم
4. The River Frome had burst its banks after torrential rain.
[ترجمه ترگمان]رودخانه frome پس از باران های سیل آسا، بانک های خود را منفجر کرده بود
[ترجمه گوگل]رودخانه فارکس پس از باران های باران، بانک هایش را پشت سر گذاشت
5. Strong winds and torrential rain combined to make conditions terrible for golfers in the Scottish Open.
[ترجمه ترگمان]باده ای قوی و باران سیل آسا باعث ایجاد شرایط برای گلف بازان در مسابقات آزاد اسکاتلندی شد
[ترجمه گوگل]باد های قوی و باران ریخته گری برای ایجاد شرایط وحشتناک برای گلف بازان در اسکاتلند باز
6. Rescuers battled against torrential rain and high winds.
[ترجمه ترگمان]امدادرسانان در برابر باران های سیل آسا و باده ای شدید مبارزه کردند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران در برابر باران های برافراشته و بادهای زیاد جنگیدند
7. Torrential rain drove the players off the course.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا بازیکنان را از زمین دور کرد
[ترجمه گوگل]باران باران بازیکنان را از مسیر دور کرد
8. That summer a torrential rain poured down for two days and nights.
[ترجمه ترگمان]آن تابستان باران سیل آسا به دو روز و شب فرو می ریخت
[ترجمه گوگل]این تابستان یک بار باران باران برای دو روز و شب ریخت
9. I woke to the sound of torrential rain.
[ترجمه ترگمان]با صدای باران شدید، از خواب پریدم
[ترجمه گوگل]من به صدا از باران باران بیدار شدم
10. Torrential rains caused a massive mudslide.
[ترجمه ترگمان]بارش باران های سیل آسا باعث رانش گل و لای گسترده شد
[ترجمه گوگل]باران های شدیدی موجب انفجار گسترده ای می شوند
11. A fierce, freezing wind whipped torrential rain into their faces.
[ترجمه ترگمان]باد تندی می وزید و باران سیل آسا بر چهره شان می بارید
[ترجمه گوگل]یک باد شدید، فریاد خورده، باران باران را به چهره اش می اندازد
12. They duly arrived at 30 in spite of torrential rain.
[ترجمه ترگمان]با وجود باران شدید، ساعت ۳۰ وارد شدند
[ترجمه گوگل]به رغم بارش باران، آنها به 30 رسیدند
13. The torrential rain had plastered her hair to her head.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا موهایش را روی سرش چسبانده بود
[ترجمه گوگل]باران ریزش موهایش را به سرش انداخت
14. The game was cancelled owing to torrential rain.
[ترجمه ترگمان]این بازی به خاطر ریزش باران لغو شد
[ترجمه گوگل]این بازی به علت بارش باران باران لغو شد
15. Torrential rain washed out most of the weekend's events.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا بیشتر اتفاقات آخر هفته را شست
[ترجمه گوگل]باران رطوبت بسیاری از رویدادهای آخر هفته را از بین می برد