1. the bellboy rooms the guests at the hotel
پیشخدمت مهمانان هتل را به اتاقشان راهنمایی می کند.
2. The bell-boy led us to our rooms.
[ترجمه ترگمان]پسر به اتاق ما راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]زنگ پسر ما را به اتاق ما هدایت کرد
3. I'll have the bellboy take up your bags.
[ترجمه ترگمان]به سرایدار بگو کیسه تو را ببرد
[ترجمه گوگل]من زنگ میزنم کیسه رو بگیرم
4. Some say Idi is briefly a bellboy at the Imperial Hotel in Kampala, bright buttons shining.
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که آیدی آمین مدت کوتاهی در هتل امپریال در کامپالا، با دکمه های روشن می درخشید
[ترجمه گوگل]بعضی ها می گویند ایادی به طور خلاصه یک کاراکتر در هتل امپریال در کامپالا، دکمه های روشن است
5. Behind them a bellboy walked in, a pile of newspapers under his arm.
[ترجمه ترگمان]پشت سر آن ها یک پادو وارد شد و انبوهی از روزنامه ها را زیر بغل گرفت
[ترجمه گوگل]پشت سر آنها یک سلسله جبهه وارد شده بود، شماری از روزنامه ها زیر دست او
6. Their suitcases had been seized by the hall porter and an ageing bell-boy, both avid for Kent cigarettes.
[ترجمه ترگمان]چمدان آن ها توسط دربان و یک پسربچه پیر که هر دو عاشق سیگار کنت بود گرفته بودند
[ترجمه گوگل]چمدان آنها توسط حیاط سالن و زنگ پسر پیری گرفته شده بود، که هر دو برای سیگارهای کنت مشتاق بودند
7. So because I'm a bellboy, I have to go to baghdad?
[ترجمه ترگمان]پس چون من یک پادو هستم، باید به بغداد بروم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، چون من یک کارمند صنفی هستم، باید به بغداد بروم؟
8. The bellboy will show you to your room sir.
[ترجمه ترگمان]مستخدم مهمانخانه شما را به اتاق شما نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]زنگار شما را به اتاق شما آقا نشان می دهد
9. Here are your keys. The bellboy will take your luggage upstairs.
[ترجمه ترگمان] اینم کلید هاتون پیشخدمت چمدان شما را به طبقه بالا می برد
[ترجمه گوگل]کلید های شما اینجا هستند کلاهبردار، لباسی خود را به طبقه بالا می برد
10. B: Yes, here's your key. bellboy will take you to your room.
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - پادو شما را به اتاق شما می برد
[ترجمه گوگل]بله، در اینجا کلید شماست کلاهبردار شما را به اتاق شما می برد
11. I will send a bellboy at once.
[ترجمه ترگمان]فورا یک پادو خواهم فرستاد
[ترجمه گوگل]من زنگ میزنم یک بار
12. A guest has just checked in, and the Bellboy is escorting the Guest to his room.
[ترجمه ترگمان]یک مهمان به تازگی وارد اتاق شده و خانواده bellboy مهمان دار را به اتاقش همراهی می کند
[ترجمه گوگل]یک مهمان به تازگی ثبت نام کرده است و Bellboy به مهمان خود به اتاق خود هدایت می کند
13. Please prepare my bill and send a bellboy to collect my luggage.
[ترجمه ترگمان]لطفا bill را آماده کنید و یک bellboy برای جمع آوری my بفرستید
[ترجمه گوگل]لطفا لایحه من را تهیه کنید و یک نفر را برای دریافت کالاهای خود بفرستم
14. The bellboy will lead you to your room, Mrs. Zhou.
[ترجمه ترگمان]هتل شما را به اتاق شما راهنمایی خواهد کرد، خانم zhou
[ترجمه گوگل]خانم ژو، شما را به اتاق شما هدایت می کند
15. Do you want me to get you a bellboy?
[ترجمه ترگمان]میخوای برات یه پادو بیارم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می خواهید من به شما یک bellboy را دریافت کنم؟