شفا، بهبودی، علاج، شفادهنده
healing
شفا، بهبودی، علاج، شفادهنده
انگلیسی به انگلیسی
• curing, restoring
curing, restoring to health; process of becoming well, recovery
curing, restoring to health; process of becoming well, recovery
جملات نمونه
1. healing properties attributed to garlic
خاصیت های شفابخشی که به سیر نسبت داده می شود
2. a healing wound often pricks
زخم در حال التیام اغلب زوک زوک می کند.
3. the healing of marital conflicts will reduce the number of divorce cases
حل آشتی گرانه ی اختلافات زناشویی تعداد طلاق ها را کم می کند.
4. the healing power of sleep
نیروی درمانگر خواب
5. they accredited prophets with healing power
نیروی شفا بخشی را به پیغمبران نسبت می دادند.
6. They are transfigured by the healing powers of art.
[ترجمه ترگمان]آن ها با قدرت شفا دادن هنر تغییر شکل می دهند
[ترجمه گوگل]آنها توسط توانایی های شفا هنر مورد تجدید نظر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها توسط توانایی های شفا هنر مورد تجدید نظر قرار می گیرند
7. I don't have any open wound healing is slaughtered,nobody knows my heart setbacks.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت التیام زخم باز پیدا نمی کنم، کسی هم از قلب من خبر نداره
[ترجمه گوگل]من هیچ زخم باز زخمی نابود نمی کنم، هیچ کس نمیداند قلب من را نابود می کند
[ترجمه گوگل]من هیچ زخم باز زخمی نابود نمی کنم، هیچ کس نمیداند قلب من را نابود می کند
8. This enables the healing process to continue uninterrupted.
[ترجمه ترگمان]این کار روند درمان را قادر می سازد که بدون وقفه ادامه یابد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود فرایند شفا بدون وقفه ادامه یابد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود فرایند شفا بدون وقفه ادامه یابد
9. According to local lore, the water has healing properties.
[ترجمه ترگمان]با توجه به فرهنگ محلی، آب خواص درمانی دارد
[ترجمه گوگل]طبق گفته های محلی، آب دارای خواص شفا است
[ترجمه گوگل]طبق گفته های محلی، آب دارای خواص شفا است
10. The berries are prized for their healing properties.
[ترجمه ترگمان]دانه ها برای خواص درمانی آن ها باارزش هستند
[ترجمه گوگل]انواع توت ها برای خواص درمانی خود اهمیت دارند
[ترجمه گوگل]انواع توت ها برای خواص درمانی خود اهمیت دارند
11. Local people ascribe healing properties to this fruit.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی خواص درمانی این میوه را نسبت به این میوه نسبت می دهند
[ترجمه گوگل]مردم محلی این خواص را به این میوه تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]مردم محلی این خواص را به این میوه تقسیم می کنند
12. The wounds were gradually healing .
[ترجمه ترگمان]زخم ها به تدریج شفا پیدا می کردند
[ترجمه گوگل]زخم ها به تدریج بهبود یافتند
[ترجمه گوگل]زخم ها به تدریج بهبود یافتند
13. The wound is healing nicely.
[ترجمه ترگمان]زخم خیلی خوب داره خوب میشه
[ترجمه گوگل]زخم صحیح است
[ترجمه گوگل]زخم صحیح است
14. This plant has truly phenomenal healing powers.
[ترجمه ترگمان]این گیاه دارای قدرت شفابخشی واقعی است
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای قدرت شگرفی است
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای قدرت شگرفی است
پیشنهاد کاربران
درمانی
درمان - ترمیم
التیام
شفا - درمان بیمار با دعا و یا قدرت طبیعی بدون استفاده از دارو
علاج بخش ؛ شفابخش
درمانی، شفابخش
healing of wounds بهبود زخم ها
کلمات دیگر: