• making, act resulting in something coming to be
devising
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He's good at devising language games that you can play with students in class.
[ترجمه ترگمان]او در ابداع بازی های زبانی خوب است که می توانید با دانش آموزان کلاس بازی کنید
[ترجمه گوگل]او در طراحی بازی های زبان خوب است که می توانید با دانش آموزان در کلاس بازی کنید
[ترجمه گوگل]او در طراحی بازی های زبان خوب است که می توانید با دانش آموزان در کلاس بازی کنید
2. They are devising a road system.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال طراحی یک سیستم جاده ای هستند
[ترجمه گوگل]آنها یک سیستم جاده ای را طراحی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک سیستم جاده ای را طراحی می کنند
3. The government is devising a plan to liberate prisoners held in detention camps.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال تدوین طرحی برای آزادسازی زندانیان زندانی در اردوگاه های بازداشت است
[ترجمه گوگل]دولت برنامه ای برای آزادسازی زندانیان در اردوگاه های بازداشت دارد
[ترجمه گوگل]دولت برنامه ای برای آزادسازی زندانیان در اردوگاه های بازداشت دارد
4. You need a flexible approach in devising your ground plan for bargaining.
[ترجمه ترگمان]شما به یک رویکرد انعطاف پذیر در ابداع برنامه کاری خود برای چانه زدن نیاز دارید
[ترجمه گوگل]شما در طراحی طرح زمین برای چانه زنی نیاز به یک رویکرد انعطاف پذیر دارید
[ترجمه گوگل]شما در طراحی طرح زمین برای چانه زنی نیاز به یک رویکرد انعطاف پذیر دارید
5. He is devising how to do that thing.
[ترجمه ترگمان]او در حال طرح ریزی این است که چگونه این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او چطور این کار را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او چطور این کار را انجام می دهد
6. You need a flexible and adaptive approach in devising your ground plan for bargaining.
[ترجمه ترگمان]شما به یک رویکرد انعطاف پذیر و انطباقی برای طراحی برنامه زمین برای چانه زدن نیاز دارید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک رویکرد انعطاف پذیر و انطباقی در طراحی طرح زمین برای چانه زنی دارید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک رویکرد انعطاف پذیر و انطباقی در طراحی طرح زمین برای چانه زنی دارید
7. Researching and devising a strategy to build a smaller, smarter civil service is much, much harder work.
[ترجمه ترگمان]تحقیق و ابداع یک استراتژی برای ساختن یک خدمات شهری کوچک تر، بسیار سخت تر است
[ترجمه گوگل]تحقیق و طراحی یک استراتژی برای ساختن خدمات مدنی کوچکتر و دقیق، کار بسیار سخت و سخت تر است
[ترجمه گوگل]تحقیق و طراحی یک استراتژی برای ساختن خدمات مدنی کوچکتر و دقیق، کار بسیار سخت و سخت تر است
8. Difficulty of devising a structure that will stand firm yet will not be over-heavy, he wrote.
[ترجمه ترگمان]او نوشت که سخت کردن ساختاری که محکم استوار باشد، سنگین نخواهد بود
[ترجمه گوگل]او نوشت که دشواری طراحی یک ساختار که هنوز ثابت خواهد ماند، بیش از حد سنگین نخواهد بود
[ترجمه گوگل]او نوشت که دشواری طراحی یک ساختار که هنوز ثابت خواهد ماند، بیش از حد سنگین نخواهد بود
9. They were devising a sea shell that would explode when he went swimming.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول ابداع یک پوسته دریایی بودند که وقتی شنا می کرد منفجر می شد
[ترجمه گوگل]آنها یک پوسته ی دریایی را طراحی کردند که هنگام شنا به آنجا منفجر می شد
[ترجمه گوگل]آنها یک پوسته ی دریایی را طراحی کردند که هنگام شنا به آنجا منفجر می شد
10. Devising an evocative name is only the first hurdle.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک نام انگیزشی تنها اولین مانع است
[ترجمه گوگل]ایجاد یک نام تحریک کننده تنها اولین مانع است
[ترجمه گوگل]ایجاد یک نام تحریک کننده تنها اولین مانع است
11. Balancing these extremes and devising a general rule is therefore difficult, both in the LFAs and elsewhere.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ایجاد تعادل بین این افراط و ابداع یک قاعده کلی، هم در LFAs و هم در جای دیگر دشوار است
[ترجمه گوگل]همبستگی این افراط و ایجاد یک قاعده کلی، هم در LFA و هم در جاهای دیگر دشوار است
[ترجمه گوگل]همبستگی این افراط و ایجاد یک قاعده کلی، هم در LFA و هم در جاهای دیگر دشوار است
12. Perhaps the major problem in devising a special classification scheme is the definition of the subject area to be covered.
[ترجمه ترگمان]شاید مشکل اصلی در ابداع یک طرح طبقه بندی خاص تعریف منطقه مورد نظر باشد
[ترجمه گوگل]شاید مشکلات عمده در ایجاد یک طرح طبقه بندی خاص، تعریف حوزه موضوعی باشد که باید پوشش داده شود
[ترجمه گوگل]شاید مشکلات عمده در ایجاد یک طرح طبقه بندی خاص، تعریف حوزه موضوعی باشد که باید پوشش داده شود
13. The auditors' role is to direct the attention of those responsible for devising and initiating policy.
[ترجمه ترگمان]نقش حسابرسان این است که توجه کسانی را که مسیول ابداع و تدوین سیاست هستند مورد توجه قرار دهد
[ترجمه گوگل]نقش حسابرسان این است که توجه کسانی را که مسئول طراحی و اجرای سیاست هستند هدایت کنند
[ترجمه گوگل]نقش حسابرسان این است که توجه کسانی را که مسئول طراحی و اجرای سیاست هستند هدایت کنند
14. My problem in Dalmellington was not so much getting a drink, but in actually devising a means of drinking it.
[ترجمه ترگمان]مشکل من در Dalmellington زیاد مشروب خوردن نبود، بلکه در واقع وسیله ای برای نوشیدن آن بود
[ترجمه گوگل]مشکل من در دالمیلینگتون خیلی نوشیدنی نبود، اما در حقیقت یک ابزار برای نوشیدن آن بود
[ترجمه گوگل]مشکل من در دالمیلینگتون خیلی نوشیدنی نبود، اما در حقیقت یک ابزار برای نوشیدن آن بود
15. The uncontrolled increase in the number of authors might be remediable to some extent by journals devising a collective policy.
[ترجمه ترگمان]افزایش کنترل نشده تعداد نویسندگان ممکن است تا حدی توسط مجلات در زمینه ایجاد یک سیاست جمعی شناسایی شود
[ترجمه گوگل]افزایش تعداد غیرمجاز تعدادی از نویسندگان ممکن است تا حدی توسط مجلات ایجاد یک سیاست جمعی اصلاح شود
[ترجمه گوگل]افزایش تعداد غیرمجاز تعدادی از نویسندگان ممکن است تا حدی توسط مجلات ایجاد یک سیاست جمعی اصلاح شود
پیشنهاد کاربران
تدوین کردن
طرح
تدبیر کردن
ساختن
کلمات دیگر: