کلمه جو
صفحه اصلی

frightening

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing or capable of causing fright or anxiety; scary; fearsome.
مترادف: disturbing, fearsome, scary, worrisome
متضاد: comforting, soothing
مشابه: dreadful, horrifying, terrifying

- The tiger can be a frightening creature.
[ترجمه Ah] ببر می تواند موجودی وحشتناک باشد
[ترجمه ه] ببر می تواند یک موجود خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان] ببر می تونه یه موجود ترسناک باشه
[ترجمه گوگل] ببر می تواند یک موجود ترسناک باشد
- The robbery was a frightening experience for all the bank employees.
[ترجمه Mobina] این سرقت برای همه کارمندان بانک ، تجربه ترسناک بود.
[ترجمه ترگمان] این سرقت یک تجربه وحشتناک برای تمام کارمندان بانک بود
[ترجمه گوگل] سرقت یک تجربه ترسناک برای همه کارکنان بانک بود
- The idea of these extremists coming into power is frightening to me.
[ترجمه ترگمان] ایده این افراط گرایانی که به قدرت می رسند، برای من ترسناک است
[ترجمه گوگل] ایده این افراط گرایان که به قدرت می آیند برای من ترسناک است

• scary, terrifying
something that is frightening makes you feel afraid or worried.

جملات نمونه

1. a frightening scene that curdles the blood
منظره ی ترسناکی که خون انسان را منجمد می کند

2. The fishermen said the company's seismic survey was frightening away fish.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران اظهار داشتند که بررسی لرزه نگاری شرکت، ماهی را به وحشت انداخته است
[ترجمه گوگل]ماهیگیران گفتند که بررسی لرزه ای این شرکت ماهی ها را ترسانده است

3. The situation was getting quite frightening.
[ترجمه ترگمان]اوضاع کام لا ترسناک شده بود
[ترجمه گوگل]وضعیت کاملا ترسناک بود

4. It was a very frightening experience and they were very courageous.
[ترجمه ترگمان]تجربه ای بسیار ترسناک بود و آن ها بسیار شجاع بودند
[ترجمه گوگل]این یک تجربه بسیار ترسناک بود و بسیار شجاعانه بود

5. Failure is never quite so frightening as regret.
[ترجمه ترگمان]شکست هرگز به اندازه پشیمانی وحشتناک نیست
[ترجمه گوگل]شکست هرگز کاملا به اندازه ترسناک به عنوان پشیمانی نیست

6. Don't stand so near the edge! You're frightening me.
[ترجمه ترگمان]این قدر نزدیک لبه نباش! تو منو میترسونی
[ترجمه گوگل]خیلی نزدیک لبه ایستاده نباشید! تو مرا ترسویدی

7. I had a frightening encounter with a poisonous snake.
[ترجمه ترگمان]با یک مار سمی مواجه شدم
[ترجمه گوگل]یک برخورد ترسناک با یک مار سمی داشتم

8. The intensity of the hurricane was frightening.
[ترجمه ترگمان]شدت طوفان وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]شدت طوفان ترسناک بود

9. The speed of the car was frightening.
[ترجمه ترگمان]سرعت ماشین ترسناک بود
[ترجمه گوگل]سرعت ماشین ترسناک بود

10. Frightening cruelties were inflicted on child factory workers well into the 19th century.
[ترجمه ترگمان]cruelties Frightening به کارگران کارخانه بچه در قرن ۱۹ تبدیل شد
[ترجمه گوگل]ظلم و ستم به کارگران کارخانه کودکان به قرن نوزدهم وارد شد

11. Going into hospital can be very frightening for a child.
[ترجمه زهرا] رفتن به بیمارستان برای بچه خیلی ترسناک است
[ترجمه ترگمان]رفتن به بیمارستان می تواند برای یک کودک بسیار ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]رفتن به بیمارستان می تواند برای یک کودک بسیار ترسناک باشد

12. The high level of crime is frightening away tourists.
[ترجمه ترگمان]سطح بالای جرم گردشگران را می ترساند
[ترجمه گوگل]سطح بالای جرایم گردشگران را تهدید می کند

13. The jet zoomed low over the houses, frightening everyone.
[ترجمه ترگمان]هواپیما از فراز خانه ها پایین می آمد و همه را می ترساند
[ترجمه گوگل]جت به پایین خانه ها زل زده بود، همه را هراس می داد

14. It was all very frightening to a small boy.
[ترجمه ترگمان]برای یک پسر کوچک همه چیز وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]این خیلی به یک پسر کوچک ترسناک بود

15. It's frightening to think it could happen again.
[ترجمه آیلا] ترساندن دیگران برای آنها بیان کن، بدان
[ترجمه ترگمان]ترسناک است که فکر کنیم دوباره اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]ترسناک است که تصور شود دوباره می تواند اتفاق بیفتد

پیشنهاد کاربران

وحشتناک ، scary

ترسناک .

Scard or dangerous

نادرست. گمراه کننده. هم معنی sinister میباشد.

فریب دهنده

scary

ترسناک
وحشتناک

scary - ترسناک

Scary, Terrifying

so scary
scary
ترسناک
مهیب

وحشتناک ، ترسناک

خطرناک و ترسناک

به معنای
scary
وحشتناک
ترسناک
گاهی هم فریب دهنده

Scary
ترسناک
وحشتناک

خطرناک. ترسناک

ترسناک مترادف scary

ترس آور - هراس آور

terrible

ترسناک یا وحشتناک
معمولا در جملات به معنی ترس است.

وحشتناک. شوم. پلید

مهیب ترسناک وحشت ناک پر ختر ناهنجار

English
Scary very bad

وحشتناک


کلمات دیگر: