کلمه جو
صفحه اصلی

big game


حیوانات بزرگ (مثل شیر و کرگدن و غیره)، شکار حیوانات بزرگ

انگلیسی به فارسی

شکار حیوانات بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: large wild animals hunted for sport, such as deer, boar, or tigers.

(2) تعریف: (informal) any important or dangerous quarry.

• larger animals hunted for sport (lions, elephants, etc.)
large and sometimes dangerous wild animals such as lions or elephants are referred to as big game, especially when they are being hunted.

جملات نمونه

1. Lions and elephants are called big game when they are hunted.
[ترجمه ترگمان]شیرها و فیل ها زمانی که شکار می شوند بازی بزرگ نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]شیرها و فیل ها زمانی بزرگ می شوند که شکار می شوند

2. She has been big game fishing off the coast of Kenya.
[ترجمه ترگمان]او یک بازی بزرگ ماهیگیری در ساحل کنیا بوده است
[ترجمه گوگل]او ماهیگیری بازی بزرگ در ساحل کنیا بوده است

3. The excitement of hunting big game in Africa has been a lure to Europeans for 200 years.
[ترجمه ترگمان]شور و هیجان بازی بزرگ در آفریقا به مدت ۲۰۰ سال برای اروپاییان جذاب بوده است
[ترجمه گوگل]هیجان بازی شکار بزرگ در آفریقا 200 سال است که برای اروپایی ها جذابیت دارد

4. The team are in training for their big game.
[ترجمه ترگمان]این تیم برای بازی بزرگ خود تمرین می کند
[ترجمه گوگل]این تیم در حال تمرین برای بازی بزرگ خود هستند

5. Lions and tigers are big game.
[ترجمه ترگمان]شیرها و ببرها بازی بزرگی هستند
[ترجمه گوگل]شیرها و ببرها بازی بزرگ هستند

6. The coach keyed up the team for the big game.
[ترجمه ترگمان]مربی تیم را برای بازی بزرگ زیر نظر داشت
[ترجمه گوگل]مربی این تیم را برای بازی بزرگ معرفی کرد

7. The big game is on Friday.
[ترجمه ترگمان]بازی بزرگ در روز جمعه است
[ترجمه گوگل]بازی بزرگ در روز جمعه است

8. We were all keyed up about the big game.
[ترجمه ترگمان] همه درگیر بازی بزرگ بودیم
[ترجمه گوگل]ما همه در مورد بازی بزرگ شده بودیم

9. They're in training for the big game.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای بازی بزرگ آماده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تمرین برای بازی بزرگ هستند

10. The players are gearing up for the big game.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان خود را برای بازی بزرگ آماده می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان برای بازی بزرگ آماده می شوند

11. This year, Big Game tickets for non-season-ticket-holders are $ 50, a $ 15 increase from last season.
[ترجمه ترگمان]امسال، بلیط های بازی بزرگ برای holders non ۵۰ دلار و ۱۵ دلار افزایش در فصل گذشته می باشد
[ترجمه گوگل]در سال جاری، بلیط های Big Game برای صاحبان فاقد فصل هزینه 50 دلار است که 15 دلار افزایش از فصل گذشته است

12. You want tickets for the big game? Fat chance.
[ترجمه ترگمان]بلیط واسه بازی بزرگ میخوای؟ چه شانسی
[ترجمه گوگل]شما می خواهید بلیط برای بازی بزرگ شانس چربی

13. Following the Big Game of 192 Maestro Merola proposed one of the most ambitious musical undertakings of the era.
[ترجمه ترگمان]پس از بازی بزرگ ۱۹۲ Maestro Merola، یکی از بلندپروازانه ترین اقدامات موسیقی عصر را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]بعد از بازی بزرگ 192، مئاشو مرولا یکی از بلندپروازانه ترین سازهای موسیقی دوران خود را معرفی کرد

14. Try saying big glass as you would say big game and then as you would say big deal.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید یک لیوان بزرگ بیان کنید چون شما یک بازی بزرگ خواهید گفت و پس از آن یک معامله بزرگ خواهید گفت
[ترجمه گوگل]سعی کنید بزرگترین شیشه را بگوئید چون می توانید بازی بزرگ را بگوئید و سپس می توانید بزرگترین معامله را بگوئید

15. We still have one big game left before the Super Bowl.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز یک بازی بزرگ را قبل از سوپر بول داریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز هم یک بازی بزرگ را قبل از Super Bowl مانده ایم

big-game hunting

شکار جانوران بزرگ


پیشنهاد کاربران

شکار بزرگ


کلمات دیگر: