کلمه جو
صفحه اصلی

firms

انگلیسی به فارسی

شرکت ها، شرکت، کارخانه، تجارتخانه، موسسه بازرگانی، محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن


جملات نمونه

1. this facial creme firms the skin
این کرم پوست صورت را سفت می کند.

پیشنهاد کاربران

بنگاه های اقتصادی

محفوظ نگه داشتن اطلاعات در سیستم

شرکت ها


کلمات دیگر: