کلمه جو
صفحه اصلی

conjuring

انگلیسی به فارسی

التماس دعا، التماس کردن به، جادو کردن، سحر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of performing magic (uk); conjuration, sorcery, magic; summoning of a spirit, invocation

جملات نمونه

1. conjuring trick
چشم بندی،ترفند جادویی،حیله ی شعبده بازی

2. Most of these conjuring tricks depend on sleight of hand.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این حقه های conjuring به تردستی و تردستی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اکثر این کلاهبرداری های پیش پا افتاده بستگی به لجباز بودن دست دارد

3. The entertainer didn't fool us with his conjuring.
[ترجمه ترگمان]هنرمند ما رو با افسون اون گول نزد
[ترجمه گوگل]هنرمند ما را با عصبانیت خود ندیده است

4. Every day a different chef will be conjuring up delicious dishes in the restaurant.
[ترجمه ترگمان]هر روز آشپز دیگری غذاهای خوش مزه را در رستوران نگهداری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر روز یک سرآشپز متفاوت غذاهای خوشمزه را در رستوران به ارمغان می آورد

5. He amused the kids with conjuring tricks.
[ترجمه ترگمان]او بچه ها را با دوز و کلک سرگرم می کرد
[ترجمه گوگل]او بچه ها را با ترفندهای خنده دار سرگرم کرد

6. Paul's very good at conjuring.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]پل خیلی خوبه

7. He did conjuring tricks for the children.
[ترجمه مهیار] اون برای کودکان شعبده بازی کرد
[ترجمه ترگمان]او برای بچه ها شعبده بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او برای کودکان کلاهبرداری کرد

8. Even quite wealthy individuals confess to conjuring up images of going cold and hungry.
[ترجمه ترگمان]حتی افراد ثروتمند هم اعتراف می کنند که تصاویری از سرماخوردگی و گرسنگی کشیده اند
[ترجمه گوگل]حتی افراد کاملا ثروتمند اعتراف میکنند که تصاویری از سرد شدن و گرسنگی را به تصویر می کشد

9. My mind churned with countless plots and schemes, conjuring up acts of untold terror and devastation.
[ترجمه ترگمان]ذهنم با توطئه های بی شمار و طرح های بی شماری مرور شده بود و اقدامات وحشت آوری و ویرانی را ازسر گذرانده بود
[ترجمه گوگل]ذهن من با قطعه های بی شماری و طرح های فراوانی روبرو شده است، اعمالی از اعمال ترور نافرجام و تخریب

10. I wonder what conjuring tricks he's planning for the cocktail hour.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه کلکی در کار است تا یک ساعت صرف مشروب کند
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که چه چیزهایی را که او را برای ساعت کوکتل برنامه ریزی می کند، می دهد

11. Saez is a gifted impressionist, conjuring a flickering illusion of other places and cultures.
[ترجمه ترگمان]Saez از impressionist با استعداد استفاده می کنند و از جاه ای دیگر و از جاه ای دیگر کشت و کشت می کنند
[ترجمه گوگل]سعز یک تحسین کننده با استعداد است که موجب توهم سوسو زدن از مکان ها و فرهنگ های دیگر می شود

12. This season he has shown remarkable consistency, conjuring up a combined total of goals and 32 points.
[ترجمه ترگمان]در این فصل، او سازگاری فوق العاده ای را نشان داد و در مجموع به ۳۲ امتیاز و ۳۲ امتیاز دست یافت
[ترجمه گوگل]در این فصل او قوام قابل ملاحظه ای را نشان داده است، مجموع مجموع گلها و 32 امتیاز را به خود جلب کرده است

13. It was like a conjuring trick.
[ترجمه ترگمان]مثل یک حقه قدیمی بود
[ترجمه گوگل]مثل یک ترفند جادویی بود

14. The proposed conjuring had never taken place.
[ترجمه ترگمان]The پیشنهاد شده بود که هرگز اتفاق نیفتاده است
[ترجمه گوگل]پیشنهادی پیشنهادی هرگز صورت نگرفت

15. Conjuring tricks could be his last chance.
[ترجمه ترگمان]حقه های کثیف میتونه آخرین فرصت اون باشه
[ترجمه گوگل]ترفندهای مخرب می تواند آخرین شانس خود باشد

پیشنهاد کاربران

احضار روح

جادوگری، التماس کردن

احظار روح


احضار ( روح، شیطان. . . )

احضار

به اصطلاح از روی نوشته ی خود نوشته ی فیلم انابل میشه گفت عروسک جن زده

یک جن که وارد بدن انسان شده است.

یک عرسوک جند زده یا یم جند که داخل بدن انسان میشه و. . .


کلمات دیگر: