تحت سلطه یا فرمان درآوردن، در اختیار گرفتن، عنان به دست گرفتن
take control
تحت سلطه یا فرمان درآوردن، در اختیار گرفتن، عنان به دست گرفتن
انگلیسی به فارسی
کنترل را به دست گرفتن
جملات نمونه
1. take control of your own desting.
[ترجمه ترگمان]کنترل خودتو کنترل کن
[ترجمه گوگل]کنترل سرنوشت خود را کنترل کنید
[ترجمه گوگل]کنترل سرنوشت خود را کنترل کنید
2. He used brute force to take control.
[ترجمه ترگمان]اون از نیروی حیوانی استفاده کرد تا کنترل رو بدست بگیره
[ترجمه گوگل]او از نیروی بی رحم برای کنترل استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از نیروی بی رحم برای کنترل استفاده کرد
3. She was thwarted in her attempt to take control of the party.
[ترجمه ترگمان]او در تلاش او برای کنترل مهمونی دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]او در تلاش او برای کنترل این حزب، متوقف شد
[ترجمه گوگل]او در تلاش او برای کنترل این حزب، متوقف شد
4. Students are encouraged to take control of their own learning, rather than just depending on the teacher.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان تشویق می شوند که به جای اینکه به معلم بسته باشند، کنترل دانش خود را در دست بگیرند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان تشویق می شوند تا به یادگیری خود برسند، نه فقط به بسته معلم
[ترجمه گوگل]دانش آموزان تشویق می شوند تا به یادگیری خود برسند، نه فقط به بسته معلم
5. Airtours conceded defeat in its attempt to take control of holiday industry rival Owners Abroad.
[ترجمه ترگمان]Airtours در تلاش خود برای به دست گرفتن کنترل صاحبان صنایع در خارج از کشور شکست خورد
[ترجمه گوگل]Airtours شکست خود را در تلاش خود را برای کنترل صنعت رقیب رقیب صنعت صاحبان خارج از کشور
[ترجمه گوگل]Airtours شکست خود را در تلاش خود را برای کنترل صنعت رقیب رقیب صنعت صاحبان خارج از کشور
6. Adam, I'd like you to take control of the aircraft now.
[ترجمه ترگمان]ادم، من از شما می خواهم که کنترل هواپیما را در دست بگیرید
[ترجمه گوگل]آدم، من می خواهم شما را به کنترل این هواپیما برسانید
[ترجمه گوگل]آدم، من می خواهم شما را به کنترل این هواپیما برسانید
7. His son is being trained to take control of the family business.
[ترجمه ترگمان]پسرش برای کنترل کسب وکار خانوادگی آموزش دیده است
[ترجمه گوگل]پسرش آموزش می دهد تا کنترل کسب و کار خانوادگی را کنترل کند
[ترجمه گوگل]پسرش آموزش می دهد تا کنترل کسب و کار خانوادگی را کنترل کند
8. Youngsters need to take control of their own lives.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید زندگی خود را کنترل کنند
[ترجمه گوگل]جوانان باید زندگی خود را کنترل کنند
[ترجمه گوگل]جوانان باید زندگی خود را کنترل کنند
9. He failed in his attempt to take control of the company.
[ترجمه ترگمان]او در تلاش خود برای کنترل شرکت ناموفق بود
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای کنترل این شرکت شکست خورد
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای کنترل این شرکت شکست خورد
10. He was testing your ability to take control of a meeting.
[ترجمه ترگمان]او توانایی شما را برای کنترل یک جلسه امتحان می کرد
[ترجمه گوگل]او توانایی شما را برای کنترل جلسه تست کرد
[ترجمه گوگل]او توانایی شما را برای کنترل جلسه تست کرد
11. At that point, higher command would take control of the unit.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، فرماندهی عالی کنترل واحد را به دست خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]در آن زمان، فرمان بالاتر می تواند واحد را کنترل کند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، فرمان بالاتر می تواند واحد را کنترل کند
12. Honto sapiens is now able to take control of both the speciation process and the move from carbon to silicon life forms.
[ترجمه ترگمان]امروزه انسان ها قادر به کنترل فرآیند گونه زایی و حرکت از کربن به شکل زندگی سیلیکون هستند
[ترجمه گوگل]Honto sapiens در حال حاضر قادر به کنترل هر دو فرایند تولید و حرکت از فرم های کربن به فرم زندگی سیلیکون است
[ترجمه گوگل]Honto sapiens در حال حاضر قادر به کنترل هر دو فرایند تولید و حرکت از فرم های کربن به فرم زندگی سیلیکون است
13. I feel that we can take control of our own destiny, no matter what the external environment says.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم که می توانیم سرنوشت خود را کنترل کنیم، مهم نیست که محیط خارجی چه می گوید
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم که ما می توانیم سرنوشت خودمان را کنترل کنیم، مهم نیست که محیط خارجی چه می گوید
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم که ما می توانیم سرنوشت خودمان را کنترل کنیم، مهم نیست که محیط خارجی چه می گوید
14. Labour would also take control of the national electricity grid, making it responsibility for energy saving.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر همچنین کنترل شبکه برق ملی را به عهده خواهد گرفت و مسئولیت حفظ انرژی را بر عهده خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]کار همچنین کنترل شبکه ملی برق را بر عهده خواهد داشت و مسئولیت صرفه جویی در مصرف انرژی را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه گوگل]کار همچنین کنترل شبکه ملی برق را بر عهده خواهد داشت و مسئولیت صرفه جویی در مصرف انرژی را بر عهده خواهد داشت
15. She saw it as an opportunity to take control of her life and set about tackling the crisis with positive thinking.
[ترجمه ترگمان]او آن را فرصتی برای کنترل زندگی خود دید و شروع به مبارزه با بحران با تفکر مثبت کرد
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک فرصت برای کنترل زندگی خود و آن را برای مقابله با بحران با تفکر مثبت را دیدم
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک فرصت برای کنترل زندگی خود و آن را برای مقابله با بحران با تفکر مثبت را دیدم
پیشنهاد کاربران
افسار چیزی را به دست گرفتن
کلمات دیگر: