معنی : مضاعف
doubled
معنی : مضاعف
انگلیسی به فارسی
دو برابر شد، مضاعف
انگلیسی به انگلیسی
• folded in two; dual; composed of two parts; duplicated
مترادف و متضاد
مضاعف (صفت)
binary, duplex, doubled, redoubled
جملات نمونه
1. saddam doubled the number of his effective forces
صدام شمار نیروهای آماده به خدمت خود را دو برابر کرد.
2. she doubled the blanket before putting it on the bed
قبل از آن که پتو را روی بستر بگذارد آن را دولا تا کرد.
3. they doubled his salary
حقوق او را دو برابر کردند.
4. they doubled the cape of good hope
آنها دماغه ی امید را دور زدند.
5. the animal doubled on its tracks
حیوان جهت خود را (کاملا) تغییر داد.
6. the baby's birth doubled her domestic problems
تولد نوزاد مسائل خانوادگی او را دو برابر کرد.
7. the prices have more than doubled
قیمت ها بیش از دو برابر شده اند.
8. Our profits have more than doubled this year.
[ترجمه ترگمان]سود ما بیش از دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]سود ما در این سال بیش از دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]سود ما در این سال بیش از دو برابر شده است
9. The value of the property almost doubled during the interim period.
[ترجمه ترگمان]ارزش این اموال تقریبا در طول دوره موقت دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]ارزش اموال تقریبا دو برابر در طول دوره موقت
[ترجمه گوگل]ارزش اموال تقریبا دو برابر در طول دوره موقت
10. He doubled as captain and coach of the team.
[ترجمه ترگمان]به عنوان کاپیتان و مربی تیم دو برابر شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان کاپیتان و مربی تیم دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]او به عنوان کاپیتان و مربی تیم دو برابر شده است
11. I felt cold and doubled the blanket over.
[ترجمه ترگمان]احساس سرما کردم و پتو را دو برابر کردم
[ترجمه گوگل]احساس سردی کردم و پتو را دوبرابر کردم
[ترجمه گوگل]احساس سردی کردم و پتو را دوبرابر کردم
12. The alterations doubled the value of the house.
[ترجمه ترگمان]این تغییر، ارزش خانه را دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]این تغییرات ارزش خانه را دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]این تغییرات ارزش خانه را دو برابر کرد
13. The combined turnover of both businesses has doubled in the last two years.
[ترجمه ترگمان]گردش مالی هر دو کسب وکار در دو سال گذشته دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]حجم معاملات ترکیبی هر دو شرکت در دو سال گذشته دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]حجم معاملات ترکیبی هر دو شرکت در دو سال گذشته دو برابر شده است
14. The house has doubled in value since I bought it.
[ترجمه ترگمان]این خانه از زمانی که من آن را خریدم دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]این خانه از زمانی که من آن را خریدم ارزش دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]این خانه از زمانی که من آن را خریدم ارزش دو برابر شده است
15. The fox doubled on its tracks.
[ترجمه ترگمان]روباه در مسیر خود دو برابر شد
[ترجمه گوگل]فاکس در آهنگ های خود دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]فاکس در آهنگ های خود دو برابر شده است
پیشنهاد کاربران
دوبرابر کردن، مضاعف کردن
کلمات دیگر: