متعلق به، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
owned
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• under the ownership of, belonging to
-owned combines with other words, like nouns and adverbs, to form adjectives that indicate who something belongs to.
-owned combines with other words, like nouns and adverbs, to form adjectives that indicate who something belongs to.
جملات نمونه
1. she owned up to having told a lie
او اعتراف کرد که دروغ گفته است.
2. they owned him to be their leader
او را به رهبری پذیرفتند.
3. he lost everything he owned
او تمام مایملک خود را از دست داد.
4. Guyana's railways were previously owned by private companies.
[ترجمه ترگمان]خطوط راه آهن گویان در گذشته متعلق به شرکت های خصوصی بودند
[ترجمه گوگل]خطوط راه آهن گویان قبلا توسط شرکت های خصوصی متعلق به آنها بود
[ترجمه گوگل]خطوط راه آهن گویان قبلا توسط شرکت های خصوصی متعلق به آنها بود
5. The houses are owned collectively by the company.
[ترجمه ترگمان]خانه ها به طور جمعی در اختیار شرکت قرار دارند
[ترجمه گوگل]این خانه ها به طور مشترک توسط این شرکت متعلق به شرکت می باشد
[ترجمه گوگل]این خانه ها به طور مشترک توسط این شرکت متعلق به شرکت می باشد
6. Until his death in 1986 Greenwood owned and operated an enormous pear orchard.
[ترجمه ترگمان]تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۶ گرینوود صاحب یک باغ میوه بزرگ بود
[ترجمه گوگل]تا زمان مرگش در سال 1986، گرینوود متعلق به باغ گیلاس غول پیکر بود
[ترجمه گوگل]تا زمان مرگش در سال 1986، گرینوود متعلق به باغ گیلاس غول پیکر بود
7. Don't forget the things you once you owned. Treasure the things you can't get. Don't give up the things that belong to you and keep those lost things in memory.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی را که زمانی صاحب آن بودی فراموش نکن چیزهایی رو که نمی تونی بدست بیاری چیزهایی را که متعلق به توست از دست نده و چیزهای گم شده را در حافظه نگه داری
[ترجمه گوگل]چیزهایی را که قبلا متعلق به شما بود را فراموش نکن چیزهایی را که نمیتوانید از آن لذت ببرید از چیزهایی که متعلق به شما نیست رها نکنید و آن چیزهای از دست رفته را در حافظه نگه دارید
[ترجمه گوگل]چیزهایی را که قبلا متعلق به شما بود را فراموش نکن چیزهایی را که نمیتوانید از آن لذت ببرید از چیزهایی که متعلق به شما نیست رها نکنید و آن چیزهای از دست رفته را در حافظه نگه دارید
8. Only when the means of production were communally owned would classes disappear.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که وسایل تولید در آن شرکت داشتند، طبقات به تدریج ناپدید می شدند
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که وسایل تولیدی به صورت جمعی در اختیار داشتند، طبقات ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که وسایل تولیدی به صورت جمعی در اختیار داشتند، طبقات ناپدید می شوند
9. No one has owned up to stealing the money.
[ترجمه ترگمان]کسی صاحب پول نیست که پول بدزده
[ترجمه گوگل]هیچ کس به سرقت پول نرسیده است
[ترجمه گوگل]هیچ کس به سرقت پول نرسیده است
10. The thieves finished off the old man who owned the jewels.
[ترجمه ترگمان]دزد پیر مرد سالخورده را که صاحب جواهرات بود، به پایان رساند
[ترجمه گوگل]دزدان پیر مردی که جواهرات را به عهده داشتند به پایان رسید
[ترجمه گوگل]دزدان پیر مردی که جواهرات را به عهده داشتند به پایان رسید
11. Finally she owned the truth of what he had said.
[ترجمه ترگمان]بالاخره حقیقت آنچه گفته بود به خود گرفت
[ترجمه گوگل]در نهایت او حقیقت آنچه را که گفته بود متعلق به آن بود
[ترجمه گوگل]در نهایت او حقیقت آنچه را که گفته بود متعلق به آن بود
12. The laboratory is still owned by the government but is now commercially operated.
[ترجمه ترگمان]این آزمایشگاه هنوز متعلق به دولت است، اما اکنون به صورت تجاری عمل می کند
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه هنوز متعلق به دولت است، اما اکنون به صورت تجاری انجام می شود
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه هنوز متعلق به دولت است، اما اکنون به صورت تجاری انجام می شود
13. Julie's father owned a business that dealt in bulk orders.
[ترجمه ترگمان]پدر جولی صاحب یک کسب وکار بود که به سفارش های عمده ای رسیدگی می کرد
[ترجمه گوگل]پدر جولی مالک یک کسب و کار را داشت که سفارشات انبوه را انجام می داد
[ترجمه گوگل]پدر جولی مالک یک کسب و کار را داشت که سفارشات انبوه را انجام می داد
14. The business would be a success, whoever owned it.
[ترجمه ترگمان]این کار موفقیت بزرگی بود، هر کسی که صاحب آن بود
[ترجمه گوگل]کسب و کار موفق خواهد بود، هر کس آن را متعلق به
[ترجمه گوگل]کسب و کار موفق خواهد بود، هر کس آن را متعلق به
15. He owned several bars in the city and ran an illegal gambling joint.
[ترجمه زهرا] او چندین کاباره در شهر داشت و قاچاقی غیر قانونی انجام داد
[ترجمه ترگمان]او چندین بار در شهر بود و یک قمارخانه غیرقانونی را اداره می کرد[ترجمه گوگل]او چندین میله در شهر داشت و یک قاچاق غیر قانونی را انجام داد
پیشنهاد کاربران
متعلق
در اختیار
مالک. . تملک
تحت تملک، تحت مالکیت، تحت اختیار
صاحب چیزی بودن
تعلق داشتن به کسی
مالکیت
مملوک. دارای مالک. تحت مالکیت
کلمات دیگر: