کلمه جو
صفحه اصلی

brewing


آماده سازی مایع تخمیر شونده

انگلیسی به فارسی

آماده‌سازی مایع تخمیر‌شونده


مقدار آبگونهای که در هر نوبت تخمیر می‌شود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the occupation, business, or activity of a person who makes beer, ale, or the like.

(2) تعریف: the technique or procedure of making beer, ale, or the like.

(3) تعریف: the quantity of beer, ale, or the like that is made at one time.

• process of being brewed; business of making beer; quantity brewed at one time

جملات نمونه

1. akbar has been brewing nothing but mischief
اکبر نقشه ای جز شیطنت در سر نداشته است.

2. the storm that is brewing against the prime minister
توفانی که برعلیه نخست وزیر در حال به وجود آمدن است.

3. A storm was brewing up out at sea.
[ترجمه ترگمان]طوفانی در دریا برپا شده بود
[ترجمه گوگل]یک طوفان در دریای سرخ شد

4. I have been brewing up some beer. Would you like to try some?
[ترجمه ترگمان] یه مقدار آبجو درست کردم دوست داری امتحان کنی؟
[ترجمه گوگل]من بعضی از آبجو ها را دم کرده ام آیا می خواهید برخی را امتحان کنید؟

5. Trouble has been brewing for some time now.
[ترجمه ترگمان]فعلا دردسر درست شده
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشکل برای مدت زمانی طولانی است

6. A storm had been brewing all day.
[ترجمه ترگمان]تمام روز طوفانی برپا شده بود
[ترجمه گوگل]طوفان در تمام طول شب دم کرده بود

7. A storm was brewing.
[ترجمه ترگمان]طوفانی برپا شده بود
[ترجمه گوگل]یک طوفان دم کرده بود

8. It was obvious that a big storm was brewing up.
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که یک طوفان بزرگ در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]واضح بود که یک طوفان بزرگ بوجود آمد

9. In 1938 war was brewing in Europe.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۸ در اروپا جنگ آغاز شد
[ترجمه گوگل]در سال 1938 جنگ در اروپا افتاد

10. She set about brewing some herb tea.
[ترجمه ترگمان]مشغول تهیه چای گیاهی بود
[ترجمه گوگل]او درباره چای سبز خوابیده است

11. He had an intuition there was trouble brewing.
[ترجمه ترگمان]او یک شهود داشت که در آن به دردسر افتاده بود
[ترجمه گوگل]او یک شهود داشت که مشکلی بود

12. The boys are brewing some mischief.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دارند کاره ای بد را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]پسران خجالت می کشند

13. A storm was brewing in the distance.
[ترجمه ترگمان]طوفانی در دوردست برپا شده بود
[ترجمه گوگل]یک طوفان در فاصله دور افتاده بود

14. The beer is brewing in these vats.
[ترجمه ترگمان]آبجو در این vats آبجوسازی است
[ترجمه گوگل]آبجو در این وات دم کرده است

پیشنهاد کاربران

( of an unwelcome event or situation ) begin to develop


دم کردن

bad situation happening.
example1: I felt that trouble was brewing.
example2: A storm was brewing in the distance.


در شرف وقوع



کلمات دیگر: